1. breakfast food
خوراک صبحانه
2. english breakfast
صبحانه ی انگلیسی (چای یا قهوه و نان برشته و مربا و خوراک پخته مثلا تخم مرغ و گوشت خوک)
3. a buffet breakfast
صبحانه ی بوفه (که هرکس غذای خود را به مقدار دلخواه برمی دارد)
4. bed and breakfast
(در پانسیون ها و برخی هتل ها) بستر و صبحانه،اتاق و صبحانه
5. i bathed before breakfast
پیش از صبحانه استحمام کردم.
6. she took her breakfast alone
صبحانه را تنها صرف کرد.
7. to ring for breakfast
(با زنگ زدن یا تلفن کردن) صبحانه سفارش دادن
8. i had boiled eggs for breakfast
صبحانه تخم مرغ آب پز خوردم.
9. we had bread and cheese for breakfast
صبحانه نان و پنیر خوردیم.
10. he usually tosses off four newspapers with his breakfast
(مجازی) معمولا هنگام صرف صبحانه چهار روزنامه را می خواند (کلک چهار روزنامه را می کند).
11. He poached an egg for breakfast.
[ترجمه ترگمان]برای صبحانه یک تخم مرغ آب پز کرده بود
[ترجمه گوگل]او برای صبحانه تخم مرغ را خرد کرده بود
12. I had three pieces of bread for breakfast this morning.
[ترجمه ترگمان]امروز صبح سه تکه نان برای صبحانه خوردم
[ترجمه گوگل]صبح امروز صبح صبح روز سه صبح من سه تکه نان داشتم
13. He brought her breakfast in bed on a tray.
[ترجمه ترگمان]صبحانه را روی یک سینی آورد
[ترجمه گوگل]او صبحانه را در تخت در سینی آورد
14. A fabulous breakfast matters more than anything else.
[ترجمه ترگمان]یک صبحانه عالی بیش از هر چیز دیگر اهمیت دارد
[ترجمه گوگل]صبحانه افسانه بیشتر از هر چیز دیگری مهم است
15. We have breakfast on the balcony in summer.
[ترجمه زهرا حیدری] ما در تابستان صبحانه را در بالاکن می خوریم
[ترجمه ترگمان] تابستون توی بالکن صبحونه داریم
[ترجمه گوگل]ما صبحانه در بالکن در تابستان صبحانه داریم
16. She sent back her breakfast tray untouched.
[ترجمه ترگمان]سینی صبحانه اش را که دست نخورده باقی مانده بود، فرستاد
[ترجمه گوگل]او سینی صبحانه خود را دست نخورده فرستاد
17. We had poached eggs for breakfast.
[ترجمه ترگمان]برای صبحانه تخم مرغ آب پز کرده بودیم
[ترجمه گوگل]ما تخم مرغ را برای صبحانه گذاشتیم
18. How about a quick swim before breakfast?
[ترجمه ترگمان]چطوره یه شنا سریع قبل از صبحونه؟
[ترجمه گوگل]در مورد یک شنا سریع قبل از صبحانه چطور؟
19. All happiness depends on a leisurely breakfast!
[ترجمه ترگمان]همه سعادت بستگی به یک صبحانه با فراغت دارد!
[ترجمه گوگل]تمام شادی بستگی به یک صبحانه آرامش بخش دارد!