1. a bout of shopping
یک سلسله خرید از مغازه
2. a bout of the flu
مدتی دچار سرماخوردگی
3. a championship bout
مسابقه ی قهرمانی
4. a return bout with tuberculosis
درگیری مجدد با بیماری سل
5. They had been fighting after a drinking bout.
[ترجمه ترگمان]آن ها بعد از نوشیدن یک نوشیدنی دعوا کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها بعد از یک نوشیدنی مبارزه می کردند
6. She had a bout of flu over Christmas.
[ترجمه ترگمان]او در کریسمس به سرماخوردگی مبتلا شده بود
[ترجمه گوگل]او بیش از کریسمس به حال آنفولانزا مبتلا بود
7. That bout of flu dragged her down.
[ترجمه ترگمان] این در مورد آنفولانزا اون رو به زمین کشید
[ترجمه گوگل]این آنفلوآنزای خوکی او را از بین برد
8. He was recovering from a severe bout of flu.
[ترجمه ترگمان]او در حال بهبود از یک سرماخوردگی شدید بود
[ترجمه گوگل]او از بیماری شدید آنفولانزا رنج می برد
9. A young baby may frequently get a bout of hiccups during or soon after a feed.
[ترجمه ترگمان]یک نوزاد جوان ممکن است به دفعات بعد از یک غذا با سکسکه مواجه شود
[ترجمه گوگل]یک کودک جوان ممکن است غالبا در طول یا بعد از غذا یک سکته داشته باشد
10. This will be his eighth title bout in 19 months.
[ترجمه ترگمان]این هشتمین دوره title او در ۱۹ ماه خواهد بود
[ترجمه گوگل]این موضوع در هشتمین دوره خود در 19 ماه خواهد بود
11. I've just recovered from a bout of malaria.
[ترجمه ترگمان]تازه از مالاریا گرفتم
[ترجمه گوگل]من فقط از مالاریا رنج می برم
12. I'm pretty indestructible; it takes more than a bout of flu to lay me low.
[ترجمه ترگمان]من کاملا فنا نشدنی هستم؛ بیشتر از یک سرماخوردگی طول می کشد تا من را آرام نگه دارد
[ترجمه گوگل]من کاملا نابودگر هستم؛ بیش از یک نوع آنفولانزا برای کم کردن سطح خودم می گذارم
13. The bumpy flight brought on a bout of airsickness.
[ترجمه ترگمان]flight bumpy، airsickness را به همراه آورده بود
[ترجمه گوگل]پرواز ناگهانی ناشی از حملات هوائی بود
14. The latest bout of violence has claimed twenty four lives.
[ترجمه ترگمان]آخرین دور از خشونت جان بیست و چهار نفر را گرفته است
[ترجمه گوگل]آخرین بمب خشونت بیست و چهار زندگی را به عهده داشت