طبق گزارش یا شایعه، ظاهرا، بطوری که شایع است، به قرار مسموع، به قرار مسموع he is reportedly going to resign از قرار معلوم قصد دارد استعفا بدهد
reportedly
طبق گزارش یا شایعه، ظاهرا، بطوری که شایع است، به قرار مسموع، به قرار مسموع he is reportedly going to resign از قرار معلوم قصد دارد استعفا بدهد
انگلیسی به فارسی
گزارش شده است
طبق گزارش یا شایعه، ظاهرا، بطوری که شایع است، به قرار مسموع
انگلیسی به انگلیسی
• according to rumor, according to reports
if something is reportedly true, someone has said that it is true; a formal word.
if something is reportedly true, someone has said that it is true; a formal word.
قید ( adverb )
• : تعریف: according to rumor or report.
جملات نمونه
He is reportedly going to resign.
از قرار معلوم قصد دارد استعفا بدهد.
1. he is reportedly going to resign
از قرار معلوم قصد دارد استعفا بدهد.
2. Police had reportedly searched his flat and found incriminating evidence.
[ترجمه ترگمان]بنا بر گزارش ها، پلیس آپارتمان او را جستجو کرده و مدارک جرم را پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]پلیس گزارش کرده بود که آپارتمانش را جستجو کرده و شواهد متقاعد کننده را یافته است
[ترجمه گوگل]پلیس گزارش کرده بود که آپارتمانش را جستجو کرده و شواهد متقاعد کننده را یافته است
3. The band have reportedly decided to split up.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که گروه تصمیم گرفته است که از هم جدا شوند
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که این گروه تصمیم به تجزیه و تحلیل دارد
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که این گروه تصمیم به تجزیه و تحلیل دارد
4. Their profits have reportedly topped £000,000 this year.
[ترجمه ترگمان]گزارش ها حاکی از آن است که سود آن ها بیش از ۰۰۰،۰۰۰ پوند در سال جاری است
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که سود آنها در سال جاری به بیش از � 400،000 می رسد
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که سود آنها در سال جاری به بیش از � 400،000 می رسد
5. The star is reportedly very ill.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که این ستاره بسیار بیمار است
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که این ستاره بسیار بیمار است
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که این ستاره بسیار بیمار است
6. A French company has reportedly cut a deal to produce software for government agencies.
[ترجمه ترگمان]بنا بر گزارش ها، یک شرکت فرانسوی قراردادی برای تولید نرم افزار برای ادارات دولتی را قطع کرده است
[ترجمه گوگل]گزارش داد که یک شرکت فرانسوی قرارداد تولید نرم افزار برای سازمان های دولتی را کاهش داده است
[ترجمه گوگل]گزارش داد که یک شرکت فرانسوی قرارداد تولید نرم افزار برای سازمان های دولتی را کاهش داده است
7. The move, reportedly the President's idea, has come in for a lot of criticism.
[ترجمه ترگمان]بنا بر گزارش ها، این حرکت باعث انتقادات زیادی شده است
[ترجمه گوگل]این حرکت، به نظر می رسد ایده رئیس جمهور، برای بسیاری از انتقادات مطرح شده است
[ترجمه گوگل]این حرکت، به نظر می رسد ایده رئیس جمهور، برای بسیاری از انتقادات مطرح شده است
8. The mine reportedly had an accident rate triple the national average.
[ترجمه ترگمان]گزارش ها حاکی از آن است که این معدن سه برابر میانگین ملی داشته است
[ترجمه گوگل]این گزارش نشان می دهد که این ماین یورو سه برابر میانگین آسیا بوده است
[ترجمه گوگل]این گزارش نشان می دهد که این ماین یورو سه برابر میانگین آسیا بوده است
9. The president is reportedly getting twitchy about the recent fall in his popularity.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که رئیس جمهور از سقوط اخیر محبوبیت خود تنگ شده است
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که رئیس جمهور در مورد سقوط اخیر محبوبیت او دچار تردید شده است
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که رئیس جمهور در مورد سقوط اخیر محبوبیت او دچار تردید شده است
10. The two were reportedly killed in an exchange of fire during a police raid.
[ترجمه ترگمان]بنا بر گزارش ها این دو نفر در طی یک یورش پلیس در تبادل آتش کشته شدند
[ترجمه گوگل]در جریان حملات پلیس، دو نفر در جریان تبادل آتش کشته شدند
[ترجمه گوگل]در جریان حملات پلیس، دو نفر در جریان تبادل آتش کشته شدند
11. Her husband's assets are reportedly worth over $15 million.
[ترجمه ترگمان]گزارش ها حاکی از آن است که دارایی های شوهرش بیش از ۱۵ میلیون دلار ارزش دارد
[ترجمه گوگل]گفته می شود دارایی های شوهرش بیش از 15 میلیون دلار است
[ترجمه گوگل]گفته می شود دارایی های شوهرش بیش از 15 میلیون دلار است
12. The committee is reportedly unhappy about the discrepancy in numbers.
[ترجمه ترگمان]بنا بر گزارش ها، این کمیته در مورد اختلاف تعداد افراد ناراضی است
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که این کمیته در مورد اختلاف در اعداد ناراضی است
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که این کمیته در مورد اختلاف در اعداد ناراضی است
13. He is reportedly being held incommunicado at a military prison.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که او در یک زندان نظامی دستگیر شده است
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که او در زندان نظامی بی ارتباط است
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که او در زندان نظامی بی ارتباط است
14. There was, reportedly, hand-to-hand combat in the streets.
[ترجمه ترگمان]گزارش ها حاکی از آن است که نبرده ای دست به دست در خیابان ها دیده می شود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد، مبارزه با دست به دست در خیابان ها وجود داشته است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد، مبارزه با دست به دست در خیابان ها وجود داشته است
15. He reportedly called her "a lying little twit".
[ترجمه ترگمان]گزارش ها حاکی از آن است که او او را \"نشانه ای کوچک و بیجا\" خوانده بود
[ترجمه گوگل]او گزارش کرده است که او 'یک دروغ کوچک دروغ' نامیده می شود
[ترجمه گوگل]او گزارش کرده است که او 'یک دروغ کوچک دروغ' نامیده می شود
پیشنهاد کاربران
از قرار معلوم، ظاهرا
گویا. . .
مجید پوشش دوست
According to what some people say
طبق گزارش ها
Adverb :
شنیده ها حاکی از این است که . . . . .
از قرار معلوم. . . . .
میگن که . . . . .
شنیدم که . . . . .
شنیده ها حاکی از این است که . . . . .
از قرار معلوم. . . . .
میگن که . . . . .
شنیدم که . . . . .
بنا بر گزارش ها، بنا بر روایات، گفته می شود که. . .
کلمات دیگر: