کلمه جو
صفحه اصلی

outperform

انگلیسی به فارسی

بهتر از


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: combined form of perform.

• exceed in performance; one-up

جملات نمونه

1. After boasting that his company could outperform the industry's best, he's been forced to eat humble pie.
[ترجمه لیلا افشار] بعد از لاف اینکه شرکت او بهتر از بهترین های صنعت عمل کرده ، مجبور به پذیرش اشتباهش شد
[ترجمه ترگمان]بعد از لاف زدن مبنی بر اینکه شرکت او می تواند بهتر از بهترین عملکرد این صنعت عمل کند، مجبور به خوردن پای متواضع شده است
[ترجمه گوگل]پس از افتخار اینکه شرکتش بتواند بهتر از این صنعت کار کند، او مجبور به خوردن کیک فروتن شده است

2. The F2would clearly outperform any existing fighter aircraft.
[ترجمه shahin.mm] f2 به وضوح عملکرد بهتری نسبت به هر هواپیمای جنگی موجود دیگری دارد.
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان به وضوح بهتر از هر هواپیمای جنگنده موجود، بهتر عمل می کنند
[ترجمه گوگل]F2 خواهد شد به وضوح بهتر از هر هواپیمای جنگنده موجود است

3. Pippin may even outperform similar computers from Oracle and Sun.
[ترجمه shahin.mm] پی پین حتی ممکن است از کامپیوتر هایی مثل اوراکل و سان نیز پیشی بگیرد
[ترجمه ترگمان]پی پین حتی ممکن است از اوراکل و سان نیز پیشی بگیرد
[ترجمه گوگل]Pippin حتی از رایانه های مشابه از اوراکل و خورشید بهتر است

4. Scorpion is said to outperform a SparcStation 2 by a factor of between 12 and 15 times.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود عقرب از یک فاکتور ۲ با ضریب بین ۱۲ تا ۱۵ بار بهتر عمل می کند
[ترجمه گوگل]گفته شده است که Scorpion یک SparcStation 2 را با یک فاکتور بین 12 تا 15 بار بیشتر از حد بهبود می بخشد

5. Stocks generally outperform other investments.
[ترجمه ترگمان]سهام ها به طور کلی بهتر از سایر سرمایه گذاری ها عمل می کنند
[ترجمه گوگل]سهام به طور کلی از سرمایه گذاری های دیگر بهتر است

6. Foreign-owned industry tends to outperform domestically-owned industry in exporting in most Third World and indeed in some sectors in First World countries.
[ترجمه ترگمان]صنعت مالکیت خارجی تمایل دارد که از صنعت داخلی در صادرات در جهان سوم و در واقع در برخی از بخش ها در کشورهای جهان اول پیشی بگیرد
[ترجمه گوگل]صنعت متعلق به کشورهای خارجی، در صنعت اکثر کشورهای جهان سوم و در بعضی از بخش های کشورهای جهان اول، غنی سازی می کند

7. The updated models considerably outperform the DGBAS forecast and the pure diffusion index models (that do not account for the DGBAS forecast) in both the in-sample and out-of-sample comparisons.
[ترجمه ترگمان]مدل های به روز شده به طور قابل توجهی بهتر از پیش بینی DGBAS و مدل های شاخص انتشار خالص (که پیش بینی DGBAS)در هر دو نمونه در نمونه و خارج از نمونه را درنظر نمی گیرند، بهتر عمل می کنند
[ترجمه گوگل]مدل های به روز شده به طور قابل توجهی از پیش بینی DGBAS و مدل های شاخص انتشار خالص (که برای پیش بینی DGBAS حساب نمی شود) در مقایسه در نمونه و خارج از نمونه بهتر از پیش بینی

8. Recent UnIt'su Liang sorting outperform the overall performance(Sentence dictionary), short - term concern.
[ترجمه ترگمان]unit اخیر لیانگ Liang Liang از عملکرد کلی (فرهنگ لغت نامه)، نگرانی کوتاه مدت، بهتر عمل می کند
[ترجمه گوگل]مرتب سازی UnIt'su Liang اخیر عملکرد کلی (فرهنگ لغت حکم)، کوتاه مدت نگرانی

9. Quantum computers can theoretically outperform today's digital computers for more applications than previously thought.
[ترجمه ترگمان]کامپیوترهای کوانتومی از لحاظ نظری می توانند از کامپیوترهای دیجیتال امروزی برای کاربردهای بیشتری نسبت به آنچه قبلا تصور شده بودند، عملکرد بهتری داشته باشند
[ترجمه گوگل]رایانه های کوانتومی می توانند از لحاظ نظری، رایانه های دیجیتال امروز را برای برنامه های کاربردی بیشتری نسبت به گذشته تصور کنند

10. While hardware balancers may outperform software - based balancers, their flexibility is always limited.
[ترجمه ترگمان]در حالی که ممکن است balancers سخت افزار عملکرد بهتری نسبت به balancers مبتنی بر نرم افزار داشته باشند، انعطاف پذیری آن ها همیشه محدود است
[ترجمه گوگل]در حالی که متعادل کننده های سخت افزاری ممکن است از تعادل های مبتنی بر نرم افزار بهتر عمل کنند، انعطاف پذیری آنها همیشه محدود است

11. I largely agree with that sentiment the outperform part, not the dolt part.
[ترجمه ترگمان]من تا حد زیادی با این احساس موافقت می کنم که بهتر است، نه از طرف dolt
[ترجمه گوگل]من تا حد زیادی با این احساسات موافق هستم که بخشی فراتر از آن است، نه بخش غلط

12. And states that outperform the rest would will be rewarded with a grant.
[ترجمه ترگمان]و دولت هایی که بهتر از بقیه عمل می کنند با کمک بلاعوض پاداش می گیرند
[ترجمه گوگل]و گفته می شود که بقیه بهتر عمل می کنند، با کمک مالی پاداش می گیرند

13. SOLEN Fast Capacitors outperform any other similar capacitors: multi-sections, segmented, ordinary or otherwise, due to our unique short length, a wide diameter, fast design. It is as simple as that.
[ترجمه ترگمان]SOLEN های سریع نسبت به دیگر خازن های مشابه دیگر بهتر عمل می کنند: چند بخش، بخش بندی، معمولی و یا در غیر این صورت به دلیل طول کوتاه بی نظیر ما، یک قطر بزرگ، طراحی سریع به همین سادگی
[ترجمه گوگل]خازن های SOLEN Fast خازن های دیگری مانند چند بخش، جداسازی، معمولی یا غیره را به دلیل کوتاه بودن طول منحصر به فرد، قطر عرضی، طراحی سریع، بهتر از هر نوع دیگر خنثی می کنند این به همان سادگی است

14. A + leaders outperform average ones on productivity, turnover, and employee commitment.
[ترجمه ترگمان]رهبران + رهبران متوسط بهتر از شرکت های متوسط در زمینه بهره وری، گردش مالی و تعهد کارمندان بهتر عمل می کنند
[ترجمه گوگل]رهبران بر میزان بهره وری، گردش مالی و تعهد کارکنان، به طور متوسط ​​بالاتر از حد متوسط ​​عمل می کنند

15. We seek to outperform our competition fairly and honestly.
[ترجمه ترگمان]ما به دنبال بهتر عملکرد بهتر و صادقانه رقابت مان هستیم
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم رقابت های ما را نسبتا صادقانه تر و صادقانه تر کنیم

پیشنهاد کاربران

تجاوز در عملکرد

مختل کردن

عملکرد برتر داشتن

بهتر انجام شدن

سرآمد بودن، سرتر بودن، موفق تر بودن، موفقیت آمیز تر بودن

در انجام کار، بقیه را به کنار زدن

عملکرد بالای محدوده مجاز

بالاتر از

بهتر بودن


نسبت به نمونه های مشابه عملکرد بهتری داشتن
بهتر انجام دادن

کارآمدتر بودن

حصول نتایج بهتر؛
انجام سودمنتر یک عمل.

شکست دادن، بهتر بودن

بهتر عمل کردن

عملکرد بهتری داشتن

موفق تر بودن نسبت به کسی یا چیزی
The mice outperformed nonexercising mice in a memory test.
موش ها نسبت به موش هایی که ورزش نمیکنند عملکرد بیشتری نشان دادند.


کلمات دیگر: