کلمه جو
صفحه اصلی

dissimilar


معنی : بی شباهت، ناجور، مختلف، غیر مشابه، ناهمسان، ناهمانند، دگرگون
معانی دیگر : ناهمگن، نامشابه، متفاوت، دگرسان

انگلیسی به فارسی

ناهمسان، ناهمانند


ناجور، بی‌شباهت، غیرمشابه، مختلف، دگرگون


متفاوت است، غیر مشابه، بی شباهت، ناهمسان، ناهمانند، مختلف، ناجور، دگرگون


انگلیسی به انگلیسی

• different, unlike, not similar
if two things are dissimilar, they are different from each other; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] نامتشابه، ناهمانند

مترادف و متضاد

بی شباهت (صفت)
unlike, anomalous, dissimilar

ناجور (صفت)
incompatible, dissonant, inept, foreign, incorrect, inappropriate, dissimilar, uneven, piebald, squally, sorry, cockeyed, inconvenient, disparate, inconsistent, misfit, heterogeneous, unfit, ill-sorted, inapplicable, inconsonant

مختلف (صفت)
different, variant, dissimilar, disparate, several, various, diverse, divergent, multifarious

غیر مشابه (صفت)
dissimilar, heterologous

ناهمسان (صفت)
dissimilar

ناهمانند (صفت)
dissimilar

دگرگون (صفت)
dissimilar, vicissitudinous

not alike; not capable of comparison


Synonyms: antithetical, antonymous, contradictory, contrary, different, disparate, distant, divergent, diverse, far cry, heterogeneous, individual, like night and day, march to a different drummer, mismatched, mismated, not similar, offbeat, opposite, poles apart, unequal, unique, unlike, unrelated, unsimilar, various, weird


Antonyms: alike, compatible, equal, matched, related, same, similar


جملات نمونه

1. two completely dissimilar cultures
دو فرهنگ کاملا ناهمانند

2. our military requirements are not so dissimilar from your economic ones
الزامات نظامی ما فرق چندانی با الزامات اقتصادی شما ندارد.

3. rain patterns and temperature patterns are dissimilar
روال بارندگی با روال حرارت تشابهی ندارد.

4. His methods were not dissimilar to those used by Freud.
[ترجمه ترگمان]روش های او متفاوت با کسانی بودند که فروید از آن ها استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]روش های او متفاوت با آنچه که توسط فروید مورد استفاده قرار گرفت

5. Her latest book is quite dissimilar from her previous one.
[ترجمه ترگمان]آخرین کتاب او کاملا متفاوت از کتاب قبلی او است
[ترجمه گوگل]آخرین کتاب او کاملا متفاوت از قبلی است

6. His views are not dissimilar from those of the Health Minister.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه های او با نظرات وزیر بهداشت متفاوت نیستند
[ترجمه گوگل]دیدگاه های او از سوی وزیر بهداشت متفاوت نیست

7. The way of life here is not altogether dissimilar to that in other parts of Europe.
[ترجمه ترگمان]روش زندگی در اینجا کاملا مشابه با آن در دیگر قسمت های اروپا نیست
[ترجمه گوگل]شیوه زندگی در اینجا کاملا متفاوت با آن در سایر نقاط اروپا نیست

8. The two languages are completely dissimilar from each other.
[ترجمه ترگمان]دو زبان کاملا متفاوت از هم هستند
[ترجمه گوگل]دو زبان کاملا متفاوت از یکدیگر هستند

9. His achievement in Cleveland was not dissimilar to yours in Berlin and Mravinsky's in Leningrad?
[ترجمه ترگمان]موفقیت او در کلیولند مطابق با شما در برلین و Mravinsky در لنینگراد نبود؟
[ترجمه گوگل]دستاوردهای او در کلیولند در برلین و مارابیسکی در لنینگراد متفاوت با شما نبود؟

10. Apart from defence, its policies are not dissimilar to those of the 1960s when it last had an effective Commons majority.
[ترجمه ترگمان]جدای از دفاع، سیاست های آن مشابه با کسانی از دهه ۱۹۶۰ نیستند، در حالی که این حزب اکثریت موثری برای مجلس عوام داشت
[ترجمه گوگل]به غیر از دفاع، سیاست های آن با سال های دهه 1960 متفاوت نیستند، در حالی که اکثر آنها در اکثر مواقع موثر بود

11. Hardly surprising really considering it feels not dissimilar from a hunk of exceedingly dead meat!
[ترجمه ترگمان]بعید نیست با توجه به این که با یک تکه گوشت خیلی مرده تفاوت دارد
[ترجمه گوگل]واقعا شگفت زده واقعا با توجه به آن احساس می کند متفاوت از یک گوسفند گوشت فوق العاده مرده است!

12. These wines are not dissimilar .
[ترجمه ترگمان]این شراب ها با هم متفاوت نیستند
[ترجمه گوگل]این شراب ها متفاوت نیستند

13. What dissimilar semantic fields are related through simile?
[ترجمه ترگمان]این simile با چه تفاوت فاحشی با یکدیگر در ارتباط هستند؟
[ترجمه گوگل]چه زمینه های معنایی متفاوت از طریق شبیه سازی ارتباط دارند؟

14. The issue is not dissimilar to the general question of identifying what assets are included in the sale and what are excluded.
[ترجمه ترگمان]این مساله با مساله کلی مشخص کردن اینکه چه دارایی ها در فروش قرار دارند و چه چیزی حذف می شوند، متفاوت نیست
[ترجمه گوگل]این مسئله با پرسش کلی از شناسایی دارایی هایی که در فروش وجود دارد و آنچه که حذف می شوند، متفاوت است

15. The pleasures of the romance novel are not dissimilar from those of the chocolate bar; naughty but nice.
[ترجمه ترگمان]لذت های این داستان عاشقانه با آن بار شکلاتی تفاوت ندارند؛ شیطنت اما خوب است
[ترجمه گوگل]لذت رمان عاشقانه متفاوت از آنچه در نوار شکلات نیست؛ شیطان اما خوب است

two completely dissimilar cultures

دو فرهنگ کاملاً ناهمانند


Our military requirements are not so dissimilar from your economic ones.

الزامات نظامی ما فرق چندانی با الزامات اقتصادی شما ندارد.


پیشنهاد کاربران

ناهمگن
متفاوت

برخلاف، نامشابه، متفاوت


کلمات دیگر: