کلمه جو
صفحه اصلی

dramatically

انگلیسی به فارسی

به‌طور چشمگیری، به‌طرز فوق‌العاده‌ای، به‌طور برجسته‌ای، به‌طرزی شگرف، به‌نحو شگفت‌انگیزی


به طور چشمگیری


انگلیسی به انگلیسی

• in a dramatic manner, in a theatrical manner

جملات نمونه

1. People dramatically cross very thin line between life and death.
[ترجمه M..] به طور چشمگیری مردم از خط و فاصله نازک بین مرگ و زندگی عبور میکنند
[ترجمه ترگمان]مردم به شدت از خط بسیار نازک بین مرگ و زندگی عبور می کنند
[ترجمه گوگل]مردم به طور چشمگیری بین خطوط بسیار نازک بین زندگی و مرگ متلاشی می شوند

2. His tone changed dramatically when he saw the money.
[ترجمه کامبیز مردانی] وققتیکه پول را دید , لحنش به طرز ناراحت کننده ای تغییر کرد
[ترجمه موسی] لحن او با دیدن پول به طرز چشمگیری ( به طور قابل توجهی ) تغییر کرد.
[ترجمه ترگمان]وقتی پول را دید لحنش به صورت چشمگیری عوض شد
[ترجمه گوگل]لحن او به طرز چشمگیری تغییر کرد وقتی که پول را دید

3. Profits have soared dramatically in recent months.
[ترجمه ترگمان]سود در ماه های اخیر به شدت افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]سود در ماه های اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است

4. The laser guidance system dramatically increases the likelihood that the missile will strike home.
[ترجمه موسی] سیستم هدایت کننده لیزری به طور چشمگیری احتمال اصابت موشک به خانه را افزایش می دهد.
[ترجمه ترگمان]سیستم هدایت لیزری به طور چشمگیری احتمال حمله موشکی را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]سیستم هدایت لیزری به طور قابل توجهی افزایش احتمال موشک به خانه را می دهد

5. The population increased dramatically in the first half of the century.
[ترجمه ارشیا] در نیمه اول قرن جمعیت به طور چشمگیری افزایش پیدا کرد.
[ترجمه ترگمان]جمعیت در نیمه اول قرن افزایش چشمگیری داشته است
[ترجمه گوگل]جمعیت در نیمه اول قرن بطور چشمگیری افزایش یافت

6. Viewing figures for the series have dropped dramatically.
[ترجمه ترگمان]مشاهده ارقام برای این مجموعه به طور چشمگیری کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]در حال مشاهده چهره های این مجموعه به طور چشمگیری کاهش یافته است

7. Sales of nerve gas antidotes increased dramatically before the war.
[ترجمه ترگمان]فروش of گاز اعصاب قبل از جنگ به طور چشمگیری افزایش یافت
[ترجمه گوگل]فروش پادزهرهای گاز عصبی قبل از جنگ به طور چشمگیری افزایش یافت

8. Company sales improved dramatically following a $2 million marketing campaign.
[ترجمه ترگمان]پس از ۲ میلیون دلار تبلیغات بازاریابی، فروش شرکت به طور چشمگیری بهبود یافت
[ترجمه گوگل]فروش شرکت به طور چشمگیری پس از یک کمپین بازاریابی 2 میلیون دلاری بهبود یافت

9. Their quality of life improved dramatically when they moved to France.
[ترجمه ترگمان]وقتی به فرانسه نقل مکان کردند، کیفیت زندگی آن ها به طرز چشمگیری بهبود یافت
[ترجمه گوگل]کیفیت زندگی آنها به طرز چشمگیری بهبود یافت و آنها به فرانسه منتقل شدند

10. Infant mortality has been dramatically reduced because of modern medicine.
[ترجمه ترگمان]مرگ و میر نوزادان به دلیل پزشکی مدرن به طور چشمگیری کاهش پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]مرگ و میر نوزادان به علت پزشکی مدرن به شدت کاهش یافته است

11. A better water supply would contribute dramatically to the villagers' well-being.
[ترجمه ترگمان]تامین آب بهتر می تواند به خوبی به رفاه روستاییان کمک کند
[ترجمه گوگل]تامین آب بهتر به طور چشمگیری به رفاه روستاییان کمک خواهد کرد

12. Infant mortality has been dramatically reduced.
[ترجمه ترگمان]مرگ و میر نوزادان بطور چشمگیری کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]مرگ و میر نوزادان به طور چشمگیری کاهش یافته است

13. At speeds above 50mph, serious injuries dramatically increase.
[ترجمه ترگمان]در سرعت های بالای ۵۰ مایل بر ساعت، آسیب های جدی به طور چشمگیری افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]با سرعت بالای 50 مایل بر ساعت، آسیب های جدی به طور چشمگیری افزایش می یابد

14. The scope for successful gardening increases dramatically with a greenhouse.
[ترجمه ترگمان]این حوزه برای باغبانی موفق به طور چشمگیری با گلخانه افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]دامنه موفقیت باغبانی به طور چشمگیری با گلخانه ای افزایش می یابد

15. I cut my purchases dramatically by the simple expedient of destroying my credit cards.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از طرح ساده ای که برای نابود کردن کارت های اعتباری من به طور نمایشی انجام داده بود، purchases را به صورت dramatically بریدم
[ترجمه گوگل]من خریدم به طرز چشمگیری با هدف ساده از بین بردن کارت اعتباری من

پیشنهاد کاربران

in a sudden or noticeable way

قویاً

به طور قابل توجهی

به طوری چشمگیری

بطور مهیج، شگفت انگیز

Great & suddenly

attentionly

بطور قابل ملاحظه، چنانکه بتوان دید، بطور برجسته یا معلوم
Dramatically=Noticeably

به طور قابل توجهی
Synonym:noticeably

به طرز چشمگیری

Suddenly. very greatly and often surprisingly. به طور چشمگیر. . به طور قابل ملاحظه.

به صورت تاثیرگذاری، به طرز تاثیربرانگیزی، به طور موثری، شدیدا

Suddenly and surpringly

به نحو شگفت انگیزی

به طرز حیرت آوری

با سرو صدا، با جلبِ توجه، با شور و هیجان

بطور هیجان آورانه ، پر ماجرا گونه

In a sudden and often surprising way

by a strikingly large amount or to a strikingly large extent; greatly
به نقل از هزاره
به طرز فوق العاده ای
به طرز چشمگیری
به طور برجسته ای
به طرزی شگرف
به نحو شگفت انگیزی

به طور چشمگیری
به نحو بارزی


به طرز چشمگیری
Remarkably, really, highly

به طرز اغراق آمیزی

, greatly, Considerably , significantly

ناگهان به طور چشمگیری

. E. g
We could take a lead from Finland, where a government programme has dramatically raised the intake of fruit and vegetables

ب صورت چشمگیر و قابل توجه

با صراحت

definition 1: به عنوان کاری انجام می شود که با شدت زیاد انجام می شود یا به شیوه ای بیش از حد اغراق آمیز یا نمایشی انجام می شود. مثلاً وقتی عصبانی می شوید و یک نمایش غلو آمیز ( اغراق آمیز ) از بیرون رفتن از اتاق را به نمایش می گذارید .
definition 2: به مقدار قابل توجهی زیاد یا به وسعت قابل توجهی زیاد

1. ?Do you think the world's climate will cahnge dramatically
آیا فکر می کنید اقلیم جهان به طرز چشمگیری تغییر کند؟
2. Two weeks in a cold snowy environment had made my joints dramatically worse, so I arrived back feeling very despondent.
دو هفته در یک محیط برفی سرد مفاصلم را به شدت بدتر کرده بود ، بنابراین احساس ناامیدی کردم و برگشتم.
3. This has dramatically impacted the composition of the labour force, creating new challenges for us all.
این امر به طور چشمگیری بر ترکیب نیروی کار تأثیر گذاشته و چالش های جدیدی را برای همه ما ایجاد کرده است.
4. The proposed bank restructuring will dramatically worsen this economic situation.
تجدید ساختار بانک تا اندازه خیلی زیادی این وضعیت اقتصادی را بدتر خواهد کرد.
5. And, as each pint contains about eight billion cells of yeast, stressed yeast can dramatically alter taste.
از آنجا که هر پیمانه حاوی حدود هشت میلیارد سلول مخمر است ، مخمر تحت فشار می تواند طعم و مزه را به طرز چشمگیری تغییر دهد.
6. The availability of lotteries and casino gambling, as well as gaming machines, has expanded dramatically worldwide.
در دسترس بودن قرعه کشی و قمار کازینو و همچنین ماشین آلات بازی به طور چشمگیری در سراسر جهان گسترش یافته است.
7. It is occasionally a little corny dramatically and the plot twists can be seen a mile off but technically the film works.
گاهی اوقات به لحاظ دراماتیک چَرند است و پیچ و تاب های داستان را می توان با یک مایل فاصله دید اما از نظر فنی فیلم کارکرد خوبی دارد.

Dramatically= به طرز چشمگیری، تا اندازه خیلی زیادی، به شدت، به لحاظ دراماتیک، به طور نمایشی ( وابسته به درام یا داستان نمایشی )


معانی دیگر>>>>>>>>>>>>به طور برجسته، به طور اغراق آمیزی


شدیدا
به طور زیاد


کلمات دیگر: