کلمه جو
صفحه اصلی

get to do something

پیشنهاد کاربران

موفق شدن به انجام کاری

قادر به انجام کاری بودن

اجازه/فرصت/توانایی انجام کاری را داشتن
Why do you work at home? I get to spend a lot of time with you and the kids.
چرا تو خانه کار میکنی؟ ( زیرا ) می توانم با تو و بچه ها وقت بگذرانم.

فرصت انجام کاری را داشتن
to have the opportunity to do something

وقت کردن / تونستن

get to do something�did you get to visit the Louvre when you were in Paris?
وقتی پاریس بودی وقت کردی از لُور دیدن کنی ؟

Her brothers went out a lot, but Lisa never got to go.
برادرش زیاد بیرون میره اما لیسا هرگز وقت نمی کنه که بره بیرون.


کلمات دیگر: