1. a bizarre sequence of events
یک سلسله رویدادهای خارق العاده
2. the bizarre appearance of the natives frightened the child
ظاهر عجیب و غریب بومیان بچه را ترساند.
3. I found the whole situation very bizarre.
[ترجمه ترگمان] من کل این موقعیت رو خیلی عجیب دیدم
[ترجمه گوگل]من کل وضعیت را بسیار عجیب و غریب یافتم
4. Fantasies cannot harm you, no matter how bizarre or far out they are.
[ترجمه ترگمان]Fantasies نمیتونه به تو صدمه بزنه، مهم نیست چقدر عجیب و غریب باشن
[ترجمه گوگل]فانتزی ها نمیتوانند به شما آسیب برسانند، مهم نیست که چقدر عجیب و غریب و یا دور هستند
5. The whole bizarre evening had an unreal quality to it.
[ترجمه ترگمان]تمام آن شب عجیب و غریب یک کیفیت غیر واقعی داشت
[ترجمه گوگل]تمام شب عجیب و غریب کیفیت نادرستی داشت
6. It is a bizarre tale and the author hits just the right note of horror and disbelief.
[ترجمه ترگمان]این یک داستان عجیب و غریب است و نویسنده درست به همان سمت راست وحشت و ناباوری ضربه می زند
[ترجمه گوگل]این یک داستان عجیب و غریب است و نویسنده فقط ضرب المثل وحشت و کفر نیست
7. The game was also notable for the bizarre behaviour of the team's manager.
[ترجمه ترگمان]این بازی برای رفتار عجیب مدیر تیم نیز قابل توجه بود
[ترجمه گوگل]این بازی همچنین برای رفتار عجیب و غریب مدیر تیم قابل توجه بود
8. In a bizarre twist to the evening the police came at eleven and arrested our host.
[ترجمه ترگمان]امشب پلیس ساعت یازده وارد شد و میزبان ما را دستگیر کرد
[ترجمه گوگل]در یک پیچ و تاب عجیب و غریب تا عصر، پلیس در یازده نفر دستگیر و میزبان ما شد
9. They saw a bizarre animal in the lake.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک حیوان عجیب را در دریاچه دیدند
[ترجمه گوگل]آنها دریاچه عجیب و غریب را دیدند
10. Renshaw reveals 20 bizarre ways in which women have got their own back on former loved ones.
[ترجمه ترگمان]Renshaw ۲۰ روش عجیب و غریب را آشکار می کند که در آن زنان به عزیزان سابق خود بازگشته اند
[ترجمه گوگل]Renshaw نشان می دهد 20 راه عجیب و غریب که در آن زنان خود را به عقب بر روی عزیزان سابق است
11. He walked off in a most bizarre fashion.
[ترجمه ترگمان]او به طرزی عجیب و غریب از خانه بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او در حالت عجیب و غریب راه می رفت
12. He made some totally bizarre comments.
[ترجمه ترگمان]او نظرات کاملا عجیب و غریبی به خود گرفت
[ترجمه گوگل]او چند نظر کاملا عجیب و غریب کرد
13. The duck-billed platypus is a truly bizarre creature.
[ترجمه ترگمان]The با منقار اردک یک موجود واقعا عجیب و غریب است
[ترجمه گوگل]پاستایپس اردک ماهیانه یک موجود حقیقتا عجیب و غریب است
14. It was such a bizarre twist that we couldn't see how anyone would find a way around it.
[ترجمه ترگمان]خیلی عجیب بود که ما نمی توانستیم ببینیم کسی راهی برای دور شدن از آن پیدا می کند
[ترجمه گوگل]این یک پیچ و تاب عجیب و غریب بود که ما نمیتوانستیم ببینیم که چطور میتواند راهی برای آن پیدا کند