کلمه جو
صفحه اصلی

at hand


معنی : مهیا
معانی دیگر : 1- نزدیک، 2- در دسترس فوری، آماده ی تحویل، نزدیک، دم دست

انگلیسی به فارسی

در دست، مهیا


انگلیسی به انگلیسی

• nearby, very close

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] با کمی توجه، در دست

مترادف و متضاد

مهیا (صفت)
prepared, ready, at hand

جملات نمونه

1. Dogs that bark at a distance bite not at hand.
[ترجمه ترگمان]سگ هایی که به فاصله دور پارس می کنند، در دسترس نیستند
[ترجمه گوگل]سگهایی که در فاصله فاصله دارند، در دست نیست

2. All is not at hand that helps.
[ترجمه ترگمان]همه چیز در دسترس نیست که به شما کمک می کند
[ترجمه گوگل]همه چیز در دست نیست که کمک می کند

3. Your big moment is at hand.
[ترجمه ترگمان]لحظه big در دست است
[ترجمه گوگل]لحظه ای بزرگ شما در دست است

4. There are good cafes and a restaurant close at hand.
[ترجمه ترگمان]کافه های خوب و رستورانی در نزدیکی آن وجود دارد
[ترجمه گوگل]کافه های خوب و رستوران نزدیک به دست وجود دارد

5. When he writes, he always keeps a dictionary at hand.
[ترجمه ترگمان]وقتی او می نویسد، همیشه فرهنگ لغت را در دست دارد
[ترجمه گوگل]وقتی او می نویسد، او همیشه یک فرهنگ لغت را در دست نگه می دارد

6. I like to have my books near at hand when I'm working.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم وقتی کار می کنم، کتاب هایم را دم دست داشته باشم
[ترجمه گوگل]وقتی کار می کنم، دوست دارم کتاب های خود را در دست داشته باشم

7. Having the right equipment at hand will be enormously helpful.
[ترجمه ترگمان]داشتن تجهیزات مناسب در دست بسیار مفید خواهد بود
[ترجمه گوگل]داشتن تجهیزات مناسب در دست بسیار مفید خواهد بود

8. This reported there was trouble at hand.
[ترجمه ترگمان]این گزارش حاکی از آن بود که مشکلی در دست نیست
[ترجمه گوگل]این گزارش شد که مشکل در دست داشت

9. Peter turned his attention to the task at hand.
[ترجمه ترگمان]پیتر توجهش را به وظیفه ای که در دست داشت معطوف کرد
[ترجمه گوگل]پیتر توجه خود را به این وظیفه در دست گرفت

10. The committee adverted to the business at hand.
[ترجمه ترگمان]کمیته در دستش به کار پرداخت
[ترجمه گوگل]این کمیته به کسب و کار در دست دارد

11. Don't worry, help is at hand !
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، کم کم کن!
[ترجمه گوگل]نگران نباشید، کمک در دست است!

12. Don't panic?help is at hand.
[ترجمه ترگمان]نترس؟ کمک در دست است
[ترجمه گوگل]هراس نداشته باشید؟ کمک در دست است

13. The meeting has fallen at hand.
[ترجمه ترگمان]این ملاقات در شرف وقوع است
[ترجمه گوگل]جلسه به دست رفته است

14. The secretary dispatched the matter at hand.
[ترجمه ترگمان]منشی موضوع را به دست گرفت
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه این موضوع را در دست گرفت

15. The task at hand was to devise an immediate gathering of the vestry and to make it as splendid as humanly possible.
[ترجمه ترگمان]کاری که در دست داشت این بود که یک گردهمایی فوری از رخت کن را طراحی کند و آن را تا آنجا که امکان داشت عالی جلوه دهد
[ترجمه گوگل]وظیفه در دست بود برای جمع آوری فوری از vestry و ایجاد آن را به عنوان پر زرق و برق به عنوان انسانی امکان پذیر است

پیشنهاد کاربران

دَم دست بودن
در دسترس بودن
دسترسی داشتن

مثال:
During combat, you have to resort to whatever you have at hand.
در طول جنگ، مجبوری به هرچی که دَم دستت داری متوسل بشی.

موجود، حاضر، دم دست، در دسترس

Available

پیشِ رو، مورد نظر

حتمی، قریب الوقوع

تحت بررسی، مورد بحث، مورد گفتگو


کلمات دیگر: