کلمه جو
صفحه اصلی

advocacy


معنی : طرفداری، دفاع، وکالت
معانی دیگر : هواداری، مدافعه

انگلیسی به فارسی

مدافعه، دفاع، وکالت


دفاع، وکالت، طرفداری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: advocacies
• : تعریف: the giving of support to an idea, person, or cause.
مترادف: championship
مشابه: adoption, approval, backing, defense, endorsement, espousal, patronage, sanction, sponsorship, support

- As a politician, he is well known for his advocacy of women's rights.
[ترجمه فاطمه] او به عنوان یک سیاست مدار، به طرفداری از حقوق زنان مشهور است.
[ترجمه ترگمان] او به عنوان یک سیاست مدار، به خاطر طرفداری از حقوق زنان مشهور است
[ترجمه گوگل] او به عنوان یک سیاستمدار به خاطر حمایت از حقوق زنان به خوبی شناخته شده است

• defense; advocation; support, endorsement
advocacy of a particular action or plan is the act of supporting it publicly.

مترادف و متضاد

Antonyms: attack, opposition, protest


طرفداری (اسم)
support, adherence, advocacy, favoritism, siding, partiality, adhesion, approbation, backstop, approval, backing, partisanship, sponsorship

دفاع (اسم)
answer, munition, advocacy, defense, pleading, vindication, apologia, replication, fencing, pale

وکالت (اسم)
bar, advocacy, proxy, attorney, agency, delegation, deputation, subrogation, proctorship

support for an idea or cause


Synonyms: advancement, aid, assistance, backing, campaigning for, championing, defense, encouragement, justification, pleading for, promotion, promulgation, propagation, proposal, recommendation, upholding, urging


جملات نمونه

1. environmental advocacy groups
گروه های هوادار حفاظت محیط زیست

2. his advocacy of reform policies
پشتیبانی او از سیاست های اصلاحی

3. He is insistent on the advocacy of new scientific methods.
[ترجمه ترگمان]او بر حمایت از روش های جدید علمی پافشاری می کند
[ترجمه گوگل]او در حمایت از روش های علمی جدید اصرار دارد

4. She is well known for her advocacy of women's rights.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر حمایت از حقوق زنان مشهور است
[ترجمه گوگل]او به خاطر حمایت از حقوق زنان به خوبی شناخته شده است

5. I support your advocacy of free trade.
[ترجمه ترگمان]من از حمایت شما از تجارت آزاد حمایت می کنم
[ترجمه گوگل]از حمایت شما از تجارت آزاد حمایت می کنم

6. The question of using overseas visitors for advocacy had arisen and was discussed.
[ترجمه ترگمان]مساله استفاده از بازدیدکنندگان خارجی برای دفاع بوجود آمده و مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]سؤال استفاده از بازدیدکنندگان خارج از کشور برای حامیان حقوق بشر، مطرح بوده است

7. This advocacy of the golden-cheeked warbler endangers the economic status of many people.
[ترجمه ترگمان]این دفاع از چکاوک گونه طلایی وضعیت اقتصادی بسیاری از مردم را به خطر می اندازد
[ترجمه گوگل]این حمایت از تکه تکه طلایی، وضعیت اقتصادی بسیاری از مردم را به خطر می اندازد

8. His advocacy of Catholic emancipation courted defeat in 180
[ترجمه ترگمان]طرفداری او از آزادی مذهب کاتولیک در ۱۸۰ روز شکست خورد
[ترجمه گوگل]دفاع از رهایی کاتولیک در 180 سالگی شکست خورد

9. People being assessed are also offered an advocacy service in case they feel that they would benefit from additional support.
[ترجمه ترگمان]افرادی که ارزیابی می شوند نیز در صورتی که احساس کنند از پشتیبانی اضافی بهره مند خواهند شد، یک خدمت وکالت ارائه می کنند
[ترجمه گوگل]افرادی که مورد ارزیابی قرار می گیرند نیز خدمات حمایتی ارائه می شوند در صورتی که احساس کنند که از حمایت های اضافی بهره مند خواهند شد

10. Such advocacy is not protected by the First Amendment.
[ترجمه ترگمان]این حمایت از متمم اول حمایت نمی شود
[ترجمه گوگل]چنین حماسی توسط اصلاحیه اول محافظت نشده است

11. Joseph says the black advocacy project is unlikely to be up and running before next year.
[ترجمه ترگمان]جوزف می گوید که بعید است پروژه حمایت از این کشور تا قبل از سال آینده ادامه داشته باشد
[ترجمه گوگل]جوزف می گوید که پروژه حمایت از سیاهپوست تا سال آینده بعید به نظر نمی رسد

12. The advocacy system gives the child the right to voluntarily admit himself or refuse admission.
[ترجمه ترگمان]سیستم مدافعه به کودک حق می دهد که به طور داوطلبانه اقرار کند یا رد را رد کند
[ترجمه گوگل]سیستم حمایتی به کودک اجازه می دهد که به طور داوطلبانه خود را قبول کند یا از پذیرش خودداری کند

13. For advocacy, obviously, the prime need is the ability to communicate by speech.
[ترجمه ترگمان]برای مدافعه، بدیهی است که نیاز اصلی، توانایی برقراری ارتباط با کلام است
[ترجمه گوگل]بدیهی است که برای دفاع، نیاز اصلی، توانایی برقراری ارتباط با گفتار است

environmental advocacy groups

گروه‌های هوادار حفاظت محیط زیست


his advocacy of reform policies

پشتیبانی او از سیاستهای اصلاحی


پیشنهاد کاربران

هدف ( در علوم سیاسی )

رایزنی

تبلیغات

وکالت اجتماعی ( درروانشناسی )

ذی نفوذ، دارای لابی ( سیاست )

حمایت، دفاع


کلمات دیگر: