کلمه جو
صفحه اصلی

polio


معنی : بیماری فلج اطفال، پولیومیلیت
معانی دیگر : مخفف: رجوع شود به: poliomyelitis، poliomyelitis : طب پولیومیلیت

انگلیسی به فارسی

( poliomyelitis =) (پزشکی) پولیومیلیت، بیماری فلج اطفال


فلج اطفال، بیماری فلج اطفال، پولیومیلیت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: poliomyelitis.

- He contracted polio as a child.
[ترجمه MINA] او یک کودک مبتلا به فلج اطفال است.
[ترجمه ترگمان] او به عنوان یک کودک به فلج اطفال مبتلا شد
[ترجمه گوگل] او فلج اطفال را به عنوان یک کودک قرارداد

• poliomyelitis, infectious viral disease affecting the central nervous system that causes paralysis
polio is a serious infectious disease which often causes paralysis.

مترادف و متضاد

بیماری فلج اطفال (اسم)
polio, poliomyelitis

پولیومیلیت (اسم)
polio, poliomyelitis

جملات نمونه

1. Children have been routinely immunized against polio since 195
[ترجمه ترگمان]کودکان از ۱۹۵ سال تاکنون در برابر فلج اطفال واکسینه شده اند
[ترجمه گوگل]کودکان از سال 195 به طور معمول در برابر بیماری فلج اطفال واکسینه شده اند

2. She was struck down by polio at the age of four.
[ترجمه ترگمان]او در سن چهار سالگی با فلج اطفال به ضرب گلوله کشته شد
[ترجمه گوگل]او در سن چهار سالگی به بیماری فلج اطفال مبتلا شد

3. The polio vaccine has saved millions of lives.
[ترجمه ترگمان]واکسن فلج اطفال میلیون ها نفر را نجات داده است
[ترجمه گوگل]واکسن فلج اطفال میلیون ها نفر را نجات داده است

4. As a child she contracted polio and was crippled for life.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک کودک مبتلا به فلج اطفال شد و برای زندگی فلج شد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک کودک، او مبتلا به فلج اطفال شد و برای زندگی مضر بود

5. Polio was then endemic among children my age.
[ترجمه ترگمان]فلج اطفال در بین کودکان در سن و سال من شایع بود
[ترجمه گوگل]پس از آن، پولیو در میان فرزندان من سنین پایدار بود

6. He was crippled by polio as a child.
[ترجمه ترگمان]او توسط فلج اطفال به عنوان یک کودک فلج شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک کودک فلج اطفال فلج شد

7. My children have been inoculated against polio.
[ترجمه ترگمان]بچه های من علیه فلج اطفال واکسینه شده اند
[ترجمه گوگل]فرزندان من علیه بیماری فلج اطفال هستند

8. Polio has been virtually eradicated in Brazil.
[ترجمه ترگمان]فلج اطفال عملا در برزیل ریشه کن شده است
[ترجمه گوگل]پولیو در برزیل تقریبا ریشه کن شده است

9. The first authoritative study of polio was published in 1840.
[ترجمه ترگمان]نخستین مطالعه معتبر فلج اطفال در سال ۱۸۴۰ به چاپ رسید
[ترجمه گوگل]اولین تحقیق معتبر فلج اطفال در سال 1840 منتشر شد

10. He was struck down by polio when he was a teenager.
[ترجمه ترگمان]او زمانی که یک نوجوان بود با فلج اطفال به ضرب گلوله کشته شد
[ترجمه گوگل]او وقتی که یک نوجوان بود، فلج اطفال شد

11. Children are routinely immunized against polio.
[ترجمه ترگمان]کودکان به طور معمول در برابر فلج اطفال واکسینه می شوند
[ترجمه گوگل]بچه ها به طور معمول در برابر فلج اطفال ایمنی می شوند

12. Although disabled by polio during the Second World War, Proctor was also a first-rate helmsman.
[ترجمه ترگمان]Proctor، اگرچه در طول جنگ جهانی دوم از فلج اطفال ناتوان بود، همچنین دستیار اول او بود
[ترجمه گوگل]اگر چه در طول جنگ جهانی دوم توسط بیماری فلج اطفال غیر فعال شده بود، پروستر نیز یک راننده درجه اول بود

13. She had polio as a child and spent the rest of her life in a wheelchair.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک کودک فلج اطفال داشت و بقیه عمرش را در صندلی چرخدار گذرانده بود
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک کودک فلج اطفال داشت و بقیه زندگی اش را در صندلی چرخدار سپری کرد

14. Gladys was crippled by polio at the age of
[ترجمه ترگمان]گلادیس در سن ۱۹ سالگی فلج شد
[ترجمه گوگل]گلادیس در سن سالگی فلج اطفال فلج شد

15. Have you been vaccinated against polio?
[ترجمه ترگمان]آیا در مقابل فلج اطفال واکسینه شده اید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در برابر فلج اطفال واکسینه شده اید؟

پیشنهاد کاربران

قطع نخاع

بیماری فلج اطفال ( و نه قطع نخاع، حتی برای بزرگسالان )

یک بیماری عفونی ویروسی که روی سیستم عصبی مرکزی اثر میذاره و باعث فلج شدن شخص میشه با نام فلج اطفال. این بیماری تقریبا ریشه کن شده و حدود چند صد نفر در سال که به این بیماری مبتلا میشن همه توسط خود واکسن فلج اطفال مبتلا میشن.

فلج اطفال [poliomyelitis]

– a polio vaccination programme
– He was crippled by polio as a child
– The polio vaccine has saved millions of lives
– My children have been inoculated against polio


کلمات دیگر: