1. mourning ceremonies
مراسم ختم (عزاداری)
2. during mourning flags are at half mast
در دوران سوگواری پرچم ها نیمه افراشته اند.
3. wearing mourning clothes is optional
پوشیدن لباس عزاداری اختیاری است.
4. they wear mourning for a whole year
آنها یک سال تمام جامه ی عزا می پوشند.
5. a sound of mourning came from the dead man's room
صدای سوگواری از اتاق مرد متوفی به گوش می رسید.
6. his remarks apropos mourning
اظهارات او درباره ی عزاداری
7. black is a sign of mourning
سیاه علامت سوگواری است.
8. moharam is the month of mourning
محرم ماه عزاداری است.
9. her father's death put her into mourning
مرگ پدر او را سوگوار کرد.
10. the bereaved family are still in mourning
خانواده ی سوگوار هنوز عزاداری می کنند.
11. the leitmotif of this story consists of death and mourning
موضوع اصلی این داستان عبارت است از مرگ و سوگواری.
12. He was in mourning for his wife.
[ترجمه ترگمان]او برای همسرش عزادار بود
[ترجمه گوگل]او برای همسرش عزادار بود
13. The mourning could be heard all day and all night.
[ترجمه ترگمان]تمام روز و شب، مراسم تدفین شنیده می شد
[ترجمه گوگل]عزاداری می تواند تمام روز و تمام شب شنیده شود
14. The government announced a day of national mourning for the victims.
[ترجمه ترگمان]دولت یک روز عزای عمومی برای قربانیان اعلام کرد
[ترجمه گوگل]دولت یک روز عزاداری ملی برای قربانیان اعلام کرد
15. She was still in mourning for her husband.
[ترجمه ترگمان]او هنوز برای شوهرش عزادار بود
[ترجمه گوگل]او هنوز هم برای شوهرش عزادار بود
16. His funeral was a great occasion of public mourning.
[ترجمه ترگمان]مراسم تدفین او مراسم تدفین بسیار بزرگی بود
[ترجمه گوگل]مراسم تشییع جنازه او یک جشن بزرگ برای عزاداری عمومی بود