1. an outright lie
دروغ کامل
2. an outright scoundrel
یک آدم رذل تمام عیار
3. he was crying outright
او داشت آشکارا گریه می کرد.
4. i married her outright there, while i had a chance
همانجا تا فرصت باقی بود با او ازدواج کردم.
5. he killed ten people outright
او ده نفر را یکجا کشت.
6. she bought the house outright
بلادرنگ خانه را خرید.
7. we intend to defeat them outright
ما درصدد هستیم که آنها را کاملا شکست بدهیم.
8. I think cigarette advertising should be banned outright.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم تبلیغات سیگار باید به طور کامل ممنوع شود
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم تبلیغات سیگار باید مستقیما ممنوع شود
9. No one party is expected to gain an outright majority.
[ترجمه ترگمان]انتظار نمی رود که یک حزب اکثریت قاطع را به دست آورد
[ترجمه گوگل]انتظار نمی رود که یک حزب به اکثریت مطلق دست یابد
10. If she asked me outright, I'd tell her.
[ترجمه ترگمان]اگر او رک و پوست کنده از من می پرسید، به او می گفتم
[ترجمه گوگل]اگر او از من بپرسد، به او می گویم
11. The response of the audience varied from outright rejection to warm hospitality.
[ترجمه ترگمان]پاسخ حضار از پذیرش آشکار مهمان نوازی گرم متفاوت بود
[ترجمه گوگل]پاسخ مخاطب از رد شدن کامل به مهمان نوازی گرم بود
12. The driver and all three passengers were killed outright.
[ترجمه Mahvash] راننده و سه مسافردرجاکشته شدند.
[ترجمه ترگمان]راننده و هر سه مسافر به طور کامل کشته شدند
[ترجمه گوگل]راننده و تمام سه مسافر به طور کامل کشته شدند
13. Most of the crash victims were killed outright.
[ترجمه پوریا بهداروند] اکثر قربانیان حادثه در جا کشته شدند.
[ترجمه ترگمان]اغلب قربانیان سقوط به طور کامل کشته شدند
[ترجمه گوگل]بیشتر قربانیان سقوط کشته شدند
14. Outsiders are regarded with outright hostility.
[ترجمه پوریا بهداروند] به طور واضح با عداوت به خارجی ها نگاه می شود.
[ترجمه ترگمان]اینگونه افراد خارجی با دشمنی آشکار در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]افراد بیگانه با دشمنی آشکار در نظر گرفته می شوند
15. She couldn't help herself and she laughed outright.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست به خودش کمک کند و بلافاصله خندید
[ترجمه گوگل]او نمیتواند خودش را کمک کند و کاملا خندید
16. I told him outright what I thought of him.
[ترجمه پوریا بهداروند] بهش رُک وراست گفتم که چه فکری راجع به او کردم.
[ترجمه ترگمان]رک و راست به او گفتم که به او چه فکر می کنم
[ترجمه گوگل]من به او به طور کامل به آنچه که من از او فکر کردم صحبت کردم