کلمه جو
صفحه اصلی

around the corner

انگلیسی به انگلیسی

• nearby, very close, at hand; imminent, about to happen

جملات نمونه

1. There's a great restaurant just around the corner.
[ترجمه sina] در اطراف گوشه ی اینجا یک رستوران بزرگ است
[ترجمه حمیدرضا] دقیقا نبش آنجا یک رستوران عالی هست.
[ترجمه مرتضی] یک رستوران عالی سرِ نبش هست
[ترجمه شادی] همین دور و ورا یه رستوران عالی هست.
[ترجمه رکسانا🤪] نبش آنجا فقط یک رستوران عالی وجود دارد .
[ترجمه ترگمان]همین نزدیکی ها یک رستوران بزرگ هست
[ترجمه گوگل]یک رستوران عالی در اطراف گوشه وجود دارد

2. Will you suddenly appear, in a coffee shop around the corner, I will bring the smiling face, and you say, not to say once upon a time, just say, say to you, just say, long time no see.
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است ناگهان در یک مغازه قهوه در گوشه خیابان ظاهر شوید من صورت خندان و خندان را می آورم و شما می گویید فقط یک بار، فقط بگویید، مدت زیادی است که شما را نمی بیند
[ترجمه گوگل]آیا شما ناگهان ظاهر می شود، در یک کافی شاپ در اطراف گوشه، چهره لبخند را به ارمغان می آورم، و شما می گویید، یک بار به یک بار نمی گویند، فقط می گویند، به شما بگویم، فقط می گویند، مدت طولانی نمی بیند

3. There's a little gift shop around the corner.
[ترجمه مهران] یک مغازه ی کوچک هدیه فروشی همینجاست
[ترجمه ترگمان]گوشه خیابان یک مغازه هدیه فروشی وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک مغازه کوچک هدیه در گوشه وجود دارد

4. There's a restaurant around the corner.
[ترجمه ترگمان]یک رستوران در گوشه خیابان است
[ترجمه گوگل]در گوشه ای یک رستوران وجود دارد

5. The child who is peeking around the corner of the chair is a little girl.
[ترجمه ترگمان]بچه ای که از گوشه چشم دزدکی به گوشه صندلی سرک می کشد، دختر کوچکی است
[ترجمه گوگل]کودک که در اطراف گوشه صندلی نشسته است، یک دختر کوچک است

6. Economic recovery is just around the corner.
[ترجمه مصطفی زندیه] بهبود اقتصادی در شرف وقوع است
[ترجمه ترگمان]بهبود اقتصادی در گوشه و کنار است
[ترجمه گوگل]بهبود اقتصادی در گوشه و کنار است

7. The truck careened around the corner.
[ترجمه ترگمان]کامیون در گوشه و کنار کشتی به حرکت درآمد
[ترجمه گوگل]کامیون در اطراف گوشه حرکت کرد

8. The car careened around the corner.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل به سرعت در گوشه خیابان به حرکت درآمد
[ترجمه گوگل]ماشین در اطراف گوشه مراقب بود

9. Crowds lapped around the corner.
[ترجمه ترگمان]جمعیت دور گوشه جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]توده ها در اطراف گوشه نشسته اند

10. How far is it from here? —Just around the corner.
[ترجمه مصطفی زندیه] چقدر از اینجا فاصله دارد؟ همین نزدیکی هاست.
[ترجمه ترگمان]چقدر از اینجا دور است؟ درست همون گوشه
[ترجمه گوگل]چقدر از اینجا فاصله دارد؟ درست در اطراف گوشه

11. He poked his head around the corner to check that nobody was coming.
[ترجمه ترگمان]هری سرش را به گوشه ای کشید تا مطمئن شود کسی در حال آمدن است
[ترجمه گوگل]او سرش را به اطراف گوشه چسبیده تا مطمئن شود هیچ کس نمی آید

12. Why are these men loitering around the corner.
[ترجمه ترگمان]چرا این مردان در گوشه و کنار پرسه می زنند
[ترجمه گوگل]چرا این مردان در اطراف گوشه گم میشوند؟

13. He swung his car around the corner.
[ترجمه ترگمان]اتومبیلش را در گوشه اتاق چرخاند
[ترجمه گوگل]او ماشین خود را در اطراف گوشه چرخاند

14. The bus stop around the corner is probably the most convenient.
[ترجمه ترگمان]توقف اتوبوس در گوشه خیابان احتمالا مناسب ترین است
[ترجمه گوگل]توقف اتوبوس در اطراف گوشه احتمالا راحت تر است

پیشنهاد کاربران

بعید نیست ، اتفاق خواهد افتاد

نزدیک - بسیار نزدیک

سر نبش

سر چهار راه

در هر گوشه و کناری

نزدیک، عنقریب، همین نزدیکی ها، همین دور و بر، همین گوشه کنارها، به همین زودی ها، خیلی نزدیک، خیلی زود، نزدیک به وقوع!
The most wonderful time of the year ( Christmas ) is just around the corner
شگفت انگیز ترین زمان سال، ( کریسمس ) ، همین نزدیکی هاست/ به همین زودی هاست/ نزدیک به وقوع است!


دور و بر
اطراف

معمولا با کلمه های just و یا right در اولش میاد
و معنی "همین گوشه کنارها" و
یا "همین نزدیکی ها"
رو میده

سرچهارراه، نبش خیابون

اون گوشه

سر نبش، همین اطراف ، نزدیکیا، همین دورورر


( Around the corner ) خودش یعنی سر نبش
مثل : ( Ana is around the corner ) که یعنی ( انا سر نبش است. )
ولی اگه کلمه ی ( from ) در ان جمله تاکید بشه و بیاد، به معنی روبه روی سرنبش می شود.
مثل : ( Ana is around the corner from the school )
یعنی ( آنا سر نبش رو به روی مدرسه است. )

در آستانه ی چیزی بودن

جلوتر اون گوشه

بیخ گوش

گوشه کنار، نزدیکی

نزدیک از نظر مکانی یا زمانی
Ramadan is around the corner
ماه رمضان نزدیک است
If you're not okay, I know a good doctor that his office is around the corner. you can go there
اگه حالت خوب نیست، یه دکتر خوب میشناسم که مطبش نزدیکه، میتونی بری اونجا

همین حوالی


کلمات دیگر: