کلمه جو
صفحه اصلی

neurogenesis

انگلیسی به انگلیسی

• formation of nerve tissue

جملات نمونه

1. Conclu-sion:Cell proliferation and neurogenesis in the olfactory bulb decrease with the age increase of the adult mice, which may be related to the decrease of odor discrimination in the aged.
[ترجمه ترگمان]conclu: تکثیر سلولی و neurogenesis در حباب بویایی کاهش سن موش ها بالغ را کاهش می دهد، که ممکن است مربوط به کاهش تبعیض بوی در میان سال باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: تکثیر سلولی و نوروژنز در لامپ بویایی کاهش می یابد با افزایش سن موش بالغ، که ممکن است به کاهش تبعیض بو در سالمندان مربوط باشد

2. There are neural stem cells maintaining the neurogenesis in the subgranular zone (SGZ) of the dentate gyrus and the subventricular zone (SVZ) in adult mammalian brain.
[ترجمه ترگمان]سلول های بنیادی عصبی وجود دارند که the را در ناحیه subgranular (SGZ)از the dentate و ناحیه subventricular (SVZ)در مغز پستانداران بالغ حفظ می کنند
[ترجمه گوگل]سلول های بنیادی عصبی حفظ نوروژنز در ناحیه زیرروژنی (SGZ) دندانه دار دندان و ناحیه ساب مغلوب (SVZ) در مغز پستانداران بالغ وجود دارد

3. ANOTHER DISORDER in which prompting neurogenesis might be beneficial is Alzheimer's disease.
[ترجمه ترگمان]داروی دیگری که در آن prompting ممکن است مفید باشد، بیماری آلزایمر است
[ترجمه گوگل]اختلال دیگری که موجب ایجاد نوروژنز می شود مفید است، بیماری آلزایمر است

4. Ischemia could stimulate neurogenesis in the cerebral cortex and hippocampus which is considered as a very important neuronal protection mechanism.
[ترجمه ترگمان]ischemia می تواند neurogenesis را در قشر مخ و هیپوکامپ تحریک کند که به عنوان مکانیزم حفاظت از بدن بسیار مهم در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]ایسکمی می تواند نوروژنز را در قشر مغزی و هیپوکامپ ایجاد کند که به عنوان یک مکانیزم حفاظت بسیار مهم عصبی محسوب می شود

5. Focal ischemia also could raise the neurogenesis in hippocampus dentate gyrus.
[ترجمه ترگمان]ایسکمی کانونی همچنین می تواند the در قشر مخ، قشر مخ، را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]ایسکمی کانونی همچنین می تواند نوروژنز را در گوروس دندانه ای هیپوکامپ ایجاد کند

6. Stimulating neurogenesis could also lead to a new type of treatment for depression.
[ترجمه ترگمان]Stimulating neurogenesis نیز می تواند منجر به نوع جدیدی از درمان افسردگی شود
[ترجمه گوگل]تحریک کننده نوروژنز نیز می تواند منجر به نوع جدیدی از درمان برای افسردگی شود

7. Neurogenesis persists in two germinal regions in the adult mammalian brain, the subventricular zone of the lateral ventricles and the subgranular zone in the hippocampal formation.
[ترجمه ترگمان]Neurogenesis در دو منطقه germinal در مغز پستانداران بزرگ سال، ناحیه subventricular از the جانبی و ناحیه subgranular در تشکیل hippocampal وجود دارد
[ترجمه گوگل]نوروژنز در دو ناحیه ژرمینال در مغز پستانداران بالغ، ناحیه سابونتاکولار بطن های جانبی و ناحیه زیر غربالهای در تشکیل هیپوکامپ وجود دارد

8. Neurogenesis occurs in some areas of the telencephalon of adult songbirds.
[ترجمه ترگمان]Neurogenesis در بعضی از مناطق of of بالغ رخ می دهد
[ترجمه گوگل]نوروژنز در برخی از مناطق تلسکوپی پرندگان آواز بزرگسال دیده می شود

9. Neurogenesis also takes place in the olfactory bulb, which is involved in processing smells.
[ترجمه ترگمان]هم چنین Neurogenesis در حباب بویایی، که در پردازش بو دخیل است، رخ می دهد
[ترجمه گوگل]نوروژنز نیز در لامپ بویایی اتفاق می افتد که در پردازش بوی ها دخیل است

10. The mouse RUNX genes are closely related and are essential for haematopoiesis, osteogenesis and neurogenesis, but are also important for other developmental processes.
[ترجمه ترگمان]ژن های RUNX موش با هم ارتباط نزدیکی دارند و برای فرایندهای رشد دیگر مهم هستند
[ترجمه گوگل]ژنهای RUNX ماوس به طور نزدیک به هم وابسته هستند و برای خونریزی، پوکی استخوان و نوروژنز ضروری هستند، اما برای سایر فرآیندهای رشد نیز اهمیت دارند

11. Olfactory ensheathing cells originate from the olfactory placode. It is glial cell wrapping around olfactory nerve, and can keep neurogenesis throughout the lifetime.
[ترجمه ترگمان]سلول های ensheathing از دستگاه بویایی نشات می گیرند آن سلول گلیال در اطراف عصب بویایی است و می تواند neurogenesis را در طول عمر نگه دارد
[ترجمه گوگل]سلولهای انسداد رحمی از شکاف بویایی می آیند این سلول glial بسته شدن عصب بویایی است و می تواند نوروژنز را در طول عمر خود حفظ کند

12. Gage now believes that changes in behavior can affect neurogenesis and alter the brain's wiring.
[ترجمه ترگمان]گیج گیج شده است که تغییرات در رفتار می تواند بر neurogenesis اثر بگذارد و سیم کشی مغز را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]Gage در حال حاضر معتقد است که تغییر در رفتار می تواند neurogenesis و سیم کشی مغز را تغییر دهید

13. Long - term, but not short - term, treatment with different classes of antidepressant could stimulate neurogenesis in the hippo- campus remarkably.
[ترجمه ترگمان]مدت بلند مدت، اما نه کوتاه مدت، درمان با کلاس های مختلف ضد افسردگی می تواند باعث تحریک neurogenesis در محوطه اسب آبی به طور قابل توجهی شود
[ترجمه گوگل]درمان طولانی مدت، اما نه کوتاه مدت، درمان با کلاس های مختلف ضد افسردگی می تواند نوروژنز را در هیپوپمپاژ قابل توجهی تحریک کند

14. Scientists are currently identifying the factors that affect theof neurogenesis and the survival of new cells.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان در حال حاضر در حال شناسایی عواملی هستند که بر theof neurogenesis و بقای سلول های جدید تاثیر می گذارند
[ترجمه گوگل]دانشمندان در حال حاضر شناسایی عوامل موثر بر neurogenesis و بقای سلول های جدید است

پیشنهاد کاربران

نورون زایی

neurogenesis ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: عصب زایی
تعریف: فرایند تکوین پی یاخته ها و رشد بافت عصبی|||متـ . پی زایی

neuro = نورون، سلول عصبی
genesis= تولید

neurogenesis = نورون زایی


کلمات دیگر: