کلمه جو
صفحه اصلی

over the top


1- بیش از سهمیه یا بودجه یا برآورد (و غیره 2- (ارتش - مثلا در حمله) از فراز خندق، از روی حصار

انگلیسی به انگلیسی

• higher than the lid, over the cover

پیشنهاد کاربران

فوق العاده بالا، بیش از اندازه، سطح بالا

بیش از حد یا اغراق آمیز،
در تاریخ به معنای بالای سنگر و میدان مبارزه بودن

Very exaggerated in behavier

زیاده روی، اغراق آمیز

بیش از حد. افراطی

افراطی و از حد گذشته ( درباره ی نظرات، رفتار و غیره که به قدری شدید یا غیرمعقول هستند که به نظر احمقانه یا توهین آمیز می آیند ) - عامیانه/بریتیش
It made me cringe at its over - the - top violence.

هر کس یا هر چیز که از حدمعمول و منتاسب ومقعول خود فراتر رفته ( حسن نیست بلکه بار منفی دارد )

. . . نه اونطور که میگه

مبالغه آمیز

زیاده روی معمولا با فعل go بکار می رود I went a bit over the top یکم زیاده روی کردم


مبالغه آمیز
زیاده رویی
but not over the top
اما نه در اون حد


کلمات دیگر: