انقباضى بازرگانى : ضد تورمى
deflationary
انقباضى بازرگانى : ضد تورمى
انگلیسی به فارسی
deflationary
انگلیسی به انگلیسی
• pertaining to deflation (decrease in the quantity of money in circulation, increase in buying power, decrease in prices)
a deflationary economic policy or measure is one that is intended to, or is likely to, cause deflation.
a deflationary economic policy or measure is one that is intended to, or is likely to, cause deflation.
جملات نمونه
1. The world economy was given a deflationary jolt.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد جهان یک تکان deflationary داده شد
[ترجمه گوگل]اقتصاد جهانی به یک جرقه افت فشار آورده شد
[ترجمه گوگل]اقتصاد جهانی به یک جرقه افت فشار آورده شد
2. Deflationary and inflationary gaps can be closed by discretionary monetary and/or fiscal policy.
[ترجمه ترگمان]شکاف های تورم و تورم را می توان با سیاست مالی و \/ یا مالی بسته کرد
[ترجمه گوگل]شکاف های انحرافی و تورمی را می توان با سیاست پولی و / یا مالی اختیاری تعطیل کرد
[ترجمه گوگل]شکاف های انحرافی و تورمی را می توان با سیاست پولی و / یا مالی اختیاری تعطیل کرد
3. Deflationary gap Gap analysis is a simple way of describing the main policy implications of the Keynesian theory.
[ترجمه ترگمان]تحلیل شکاف شکاف بین شکاف یک روش ساده برای توصیف پیامدهای سیاست اصلی نظریه Keynesian است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل تفکیک تفکیک پذیری یک روش ساده برای توصیف پیامدهای اصلی سیاست تئوری کینزی است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل تفکیک تفکیک پذیری یک روش ساده برای توصیف پیامدهای اصلی سیاست تئوری کینزی است
4. These deflationary policies of various governments added to unemployment at a time when Britain's foreign trade was depressed.
[ترجمه ترگمان]این سیاست های deflationary دولت های مختلف در زمانی که تجارت خارجی بریتانیا دچار افسردگی شد، به بیکاری افزودند
[ترجمه گوگل]این سیاستهای گریز از دولتهای مختلف در زمانی که تجارت خارجی بریتانیا افسرده بود به بیکاری افزوده شد
[ترجمه گوگل]این سیاستهای گریز از دولتهای مختلف در زمانی که تجارت خارجی بریتانیا افسرده بود به بیکاری افزوده شد
5. Global deflationary trend is a cyclical economic phenomena.
[ترجمه ترگمان]گرایش جهانی deflationary پدیده ای اقتصادی چرخه ای است
[ترجمه گوگل]روند جهانی deflationary یک پدیده اقتصادی چرخه ای است
[ترجمه گوگل]روند جهانی deflationary یک پدیده اقتصادی چرخه ای است
6. China wants to impose deflationary adjustment on the US, just as Germany is doing to Greece.
[ترجمه ترگمان]چین می خواهد تنظیمات deflationary را در ایالات متحده تحمیل کند، درست همانطور که آلمان با یونان در حال انجام است
[ترجمه گوگل]چین قصد دارد تنظیمات پیشگیرانه در ایالات متحده را همانطور که آلمان به یونان انجام می دهد، تحمیل کند
[ترجمه گوگل]چین قصد دارد تنظیمات پیشگیرانه در ایالات متحده را همانطور که آلمان به یونان انجام می دهد، تحمیل کند
7. This makes the deflationary circle difficult to break.
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود که حلقه محاصره کننده دشوار باشد
[ترجمه گوگل]این باعث می شود دایره deflationary به شکستن
[ترجمه گوگل]این باعث می شود دایره deflationary به شکستن
8. From being deflationary in terms of manufactured goods, it will become neutral to inflationary.
[ترجمه ترگمان]از deflationary بودن در شرایط کالاهای تولید شده، در برابر تورم خنثی خواهد شد
[ترجمه گوگل]از نظر کالاهای تولیدی از نظر ضعفی، به تورمی خنثی خواهد شد
[ترجمه گوگل]از نظر کالاهای تولیدی از نظر ضعفی، به تورمی خنثی خواهد شد
9. In other words, deflationary expectations arehold in both businesses and households.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، deflationary انتظارات در هر دو کسب وکار و خانوارها را برآورده می کند
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر انتظارات deflationary در هر دو کسب و کار و خانوارها وجود دارد
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر انتظارات deflationary در هر دو کسب و کار و خانوارها وجود دارد
10. Nor is China's deflationary effect on global tradable - goods prices about to end.
[ترجمه ترگمان]همچنین تاثیر deflationary چین بر قیمت کالاهای تجاری و تجارت جهانی در این مورد نیز صادق نیست
[ترجمه گوگل]تأثیر انقباضی چین بر قیمت جهانی کالاهای معامله گر - قیمت کالاها برای پایان دادن به آن نیز نیست
[ترجمه گوگل]تأثیر انقباضی چین بر قیمت جهانی کالاهای معامله گر - قیمت کالاها برای پایان دادن به آن نیز نیست
11. "Deflationary expectations for the next few months mean that real short-term bill yields are "not necessarily negative," he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \"انتظار برآورده شدن انتظارات برای چند ماه آینده به این معنا است که\" لزوما منفی نیست \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'انتظارات پیش بینی شده برای چند ماه آینده به این معنی است که عملکرد واقعی لایحه کوتاه مدت' لزوما منفی نیستند '
[ترجمه گوگل]او گفت: 'انتظارات پیش بینی شده برای چند ماه آینده به این معنی است که عملکرد واقعی لایحه کوتاه مدت' لزوما منفی نیستند '
12. Under these deflationary shrinkage scenarios, Europe is heading total collapse.
[ترجمه ترگمان]با این سناریوها، اروپا در حال فروپاشی کامل است
[ترجمه گوگل]در این سناریوهای انقباض ضعف، اروپا در حال فروپاشی کامل است
[ترجمه گوگل]در این سناریوهای انقباض ضعف، اروپا در حال فروپاشی کامل است
13. Broadly, prices in Europe are tipping a deflationary dead zone.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، قیمت در اروپا به منطقه مرده deflationary تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]به طور گسترده ای، قیمت ها در اروپا یک منطقه مرده ضعیف دارند
[ترجمه گوگل]به طور گسترده ای، قیمت ها در اروپا یک منطقه مرده ضعیف دارند
14. That only increased the deflationary pressures at home and abroad.
[ترجمه ترگمان]این مساله باعث افزایش فشار همسالان در خانه و خارج از کشور می شود
[ترجمه گوگل]این تنها افزایش فشارهای منفی در داخل و خارج کشور را افزایش داد
[ترجمه گوگل]این تنها افزایش فشارهای منفی در داخل و خارج کشور را افزایش داد
پیشنهاد کاربران
ضد تورمی
کلمات دیگر: