کلمه جو
صفحه اصلی

outweigh


معنی : سنگین تر بودن از، مهمتربودن از
معانی دیگر : بیشتر (از دیگری) وزن داشتن، سنگین تر بودن، چربیدن

انگلیسی به فارسی

سنگین تر بودن از، مهمتربودن از


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: outweighs, outweighing, outweighed
(1) تعریف: to be heavier than.
مشابه: overweigh

- He outweighs his brother by at least thirty pounds.
[ترجمه A.A] او حداقل ۳۰ پوند از برادرش سنگین تر است
[ترجمه ترگمان] او دست کم سی لیره بیشتر از برادرش دارد
[ترجمه گوگل] او حداقل 75 پوند برادر خود را از دست می دهد

(2) تعریف: to be more important or more valuable than.
مترادف: outbalance, overbalance, overweigh
مشابه: eclipse, exceed, override, surpass, transcend

- You need to consider whether the risks outweigh the benefits of this treatment.
[ترجمه A.A] شما باید در نظر بگیرید آیا خطرات مهمتر از فوائد این درمان است
[ترجمه ترگمان] شما باید در نظر بگیرید که آیا این خطرات بیشتر از مزایای این درمان است یا خیر
[ترجمه گوگل] شما باید در نظر بگیرید که آیا خطرات بیش از منافع این درمان است

• be more important than (something) in value or weight; weigh more than
if you say that the advantages of something outweigh the disadvantages, you mean that the advantages are more important than the disadvantages; a formal word.

مترادف و متضاد

Synonyms: atone for, balance, cancel out, compensate, counterbalance, counterpoise, countervail, eclipse, exceed, excel, make up for, offset, outbalance, outrival, outrun, overcome, overshadow, predominate, preponderate, prevail, set off, surpass, take precedence, tip the scales


سنگین تر بودن از (فعل)
overbalance, overweigh, outbalance, outweigh

مهمتر بودن از (فعل)
outweigh

override, dominate


جملات نمونه

1. The benefits would surely far outweigh the risks.
[ترجمه ترگمان]این مزایا قطعا به مراتب بیشتر از خطرات است
[ترجمه گوگل]مزایا قطعا به مراتب بیشتر از خطر است

2. The advantages far outweigh the disadvantages.
[ترجمه فاطمه بختیاری] خوبی هاش به بدی هاش میچربه
[ترجمه ترگمان]مزیت این مزایا بیشتر از معایب است
[ترجمه گوگل]مزایا به مراتب بیشتر از معایب است

3. The benefits of the system far outweigh the disadvantages .
[ترجمه ترگمان]مزایای این سیستم از مضرات آن بیشتر است
[ترجمه گوگل]مزایای سیستم به مراتب بیشتر از معایب است

4. The book's virtues far outweigh its faults.
[ترجمه ترگمان]فضایل این کتاب بسیار بیشتر از معایب آن است
[ترجمه گوگل]فضایل کتاب به مراتب بیشتر از گسل های آن است

5. The minuses far outweigh that possible gain.
[ترجمه ترگمان]The بسیار بیشتر از آن چیزی است که ممکن است به دست آید
[ترجمه گوگل]منافع به مراتب بیشتر از این سود ممکن است

6. The advantages of this deal largely outweigh the disadvantages.
[ترجمه ترگمان]مزایای این معامله تا حد زیادی از مضرات آن بیشتر است
[ترجمه گوگل]مزایای این معامله به مراتب بیشتر از معایب است

7. The costs of the scheme outweigh its supposed benefits.
[ترجمه ترگمان]هزینه های این طرح بر منافع فرضی آن بیشتر است
[ترجمه گوگل]هزینه طرح بیشتر از مزایای احتمالی آن است

8. The negatives outweigh the positives on this issue.
[ترجمه سمیرا] در این موضوع جوانب منفی بیشتر از جوانب مثبت هستند.
[ترجمه ترگمان]نکات منفی بر روی نکات مثبت این مساله نقش دارند
[ترجمه گوگل]منفی ها مثبت در این مورد بیشتر است

9. The scheme's advantages outweigh the disadvantages.
[ترجمه ترگمان]مزیت این طرح بیشتر از معایب است
[ترجمه گوگل]مزایای این طرح مزایا را از بین می برد

10. The rewards of motherhood outweigh the anguish.
[ترجمه ترگمان]پاداش مادر بودن بیشتر از غم و اندوه است
[ترجمه گوگل]پاداش از مادر بودن بیشتر از درد و رنج است

11. The benefits of this treatment far outweigh any risks.
[ترجمه ترگمان]مزایای این رفتار بسیار مهم تر از هر گونه ریسک است
[ترجمه گوگل]مزایای این درمان به مراتب بیشتر از خطرات است

12. The advantages of this scheme more than outweigh the costs involved.
[ترجمه ترگمان]مزایای این طرح بیش از آن است که هزینه های مربوط به آن بیشتر باشد
[ترجمه گوگل]مزایای استفاده از این طرح بیش از هزینه های مربوطه است

13. The benefits of the scheme outweigh the disadvantages.
[ترجمه ترگمان]مزایای این طرح بر مضرات آن بیشتر است
[ترجمه گوگل]مزایای این طرح مزایا را از دست می دهد

14. Do the benefits outweigh the costs?
[ترجمه ترگمان]آیا مزایا بیشتر از هزینه ها است؟
[ترجمه گوگل]آیا مزایای هزینه ها بیشتر است؟

پیشنهاد کاربران

موازنه

ارجح تر بودن

ارزشمندتر بودن

to be more important or significant than
exceed in value or importance; to weigh more than

پیشی گرفتن، سریع تر بودن

اولویت داشتن

بیشتر از وزن ، سنگین تر از وزن ( برتری از نظر حجم و وزن )

باارزشتر بودن

جبران کردن / چربیدن ( میگیم فلان چیز به فلان چیز می چربه . یعنی بهتره )

غلبه کردن، غالب شدن، برتری داشتن بر چیزی

غلبه کردن

To be heavier, greater, or more significant than
ارجحیت داشتن بر چیزی
بیشتر بودن
بهتر بودن
برتر بودن - برتری داشتن
مهمتر یودن
پر اهمیت تر بودن
بیشتر اهمیت داشتن
ارجحیت داشتن
چربیدن

greater than

چربیدن

چربیدن به . . . الویت داشتن به . . .


کلمات دیگر: