1. surrender to the enemy is unthinkable
تسلیم شدن به دشمن غیر ممکن است.
2. It would be unthinkable to ask him to do that.
[ترجمه ترگمان]محال بود که از او بخواهم این کار را بکند
[ترجمه گوگل]این غیر قابل تصور است که از او بخواهید که این کار را انجام دهد
3. Her strong Catholic beliefs made abortion unthinkable.
[ترجمه ترگمان]اعتقادات کاتولیکی و strong سقط جنین را غیرقابل تصوری کرد
[ترجمه گوگل]اعتقادات قوی خود را به کاتولیک انجام سقط جنین غیر قابل تصور است
4. This would have been considered unthinkable only a decade ago.
[ترجمه ترگمان]این موضوع تنها یک دهه پیش قابل تصور می بود
[ترجمه گوگل]این تنها یک دهه قبل غیر قابل تصور بود
5. It is unthinkable that a mistake like this could have happened.
[ترجمه ترگمان]غیرقابل تصور است که چنین اشتباهی رخ دهد
[ترجمه گوگل]این غیر قابل تصور است که یک اشتباه مثل این ممکن است اتفاق بیفتد
6. A hitherto unthinkable question was asked.
[ترجمه ترگمان]یک سوال که تا به حال باور نکردنی بود مطرح شد
[ترجمه گوگل]یک سوال تا به حال غیر قابل تصور وجود دارد
7. The time has come to think the unthinkable .
[ترجمه ترگمان]اکنون زمان آن رسیده است که فکر قابل تصور تری را در ذهن داشته باشیم
[ترجمه گوگل]زمان آن فرا رسیده است که تصور ناپذیر باشد
8. This place is going to be unthinkable without you.
[ترجمه ترگمان] این مکان بدون تو غیرقابل تصوری خواهد بود
[ترجمه گوگل]این مکان بدون تو غیر قابل تصور خواهد بود
9. This course of action would have been unthinkable to the Russian generals.
[ترجمه ترگمان]این درس عملی برای سرداران روس قابل تصور نبود
[ترجمه گوگل]این دوره عملی برای ژنرالهای روسی غیر قابل تصور بود
10. It is unthinkable that we shall allow a nuclear holocaust to occur.
[ترجمه ترگمان]قابل تصور نیست که ما اجازه دهیم که یک هولوکاست هسته ای رخ دهد
[ترجمه گوگل]غیر قابل تصور است که ما اجازه دهیم که هولوکاست هسته ای رخ دهد
11. Edward VIII had done the unthinkable and abdicated the throne.
[ترجمه ترگمان]ادوارد هشتم کار غیرقابل تصوری را انجام داده بود و سلطنت را از دست داده بود
[ترجمه گوگل]ادوارد هشتم غیر قابل تصور و تخت سلطنت را انجام داد
12. It would be unthinkable for me to stay anywhere but with the family.
[ترجمه ترگمان]برای من غیرقابل تصور خواهد بود که هر جا با خانواده بمانم
[ترجمه گوگل]برای من ماندن در هیچ کجای زمین، با خانواده، غیرممکن است
13. Any thought of splitting up the company was unthinkable they said.
[ترجمه ترگمان]هر یک از آن ها فکر می کنند که این شرکت ممکن است از هم جدا شود
[ترجمه گوگل]هرکدام از این تفکرات در مورد تقسیم این شرکت غیر قابل تصور بود
14. That anyone should want to kill her was unthinkable.
[ترجمه ترگمان] که هرکسی باید بخواد اونو بکشه، باور نکردنی بود
[ترجمه گوگل]هر کسی که می خواهد او را بکشد، غیر قابل تصور بود