کلمه جو
صفحه اصلی

die down


معنی : تحلیل رفتن، مردن، روبزوال نهادن
معانی دیگر : تحلیل رفتن، روبزوال نهادن، مردن

انگلیسی به فارسی

تحلیل رفتن، رو به نابودی رفتن، مردن


انگلیسی به انگلیسی

• fade, ebb, subside, diminish

مترادف و متضاد

تحلیل رفتن (فعل)
dwindle, gnaw, consume, assimilate, die down, eat, emaciate

مردن (فعل)
go off, expire, die, demise, perish, die down, be killed, drop off, be slain, pop off, decease, pass away, pass out, knock off

روبزوال نهادن (فعل)
die down

جملات نمونه

1. They waited for the tumult to die down.
[ترجمه ترگمان]منتظر بودند تا آشوب به پایان برسد
[ترجمه گوگل]آنها منتظر ماندگاری اند

2. He waited for the applause to die down.
[ترجمه ترگمان]منتظر بود که کف زدن به پایان برسد
[ترجمه گوگل]او منتظر تشویق و نفرت بود

3. The controversy is unlikely to die down.
[ترجمه ترگمان]بعید است که این جنجال از بین برود
[ترجمه گوگل]بحث بر سر این است که بعید به نظر برسد

4. These rumours will soon die down.
[ترجمه ترگمان]این شایعات به زودی فروکش خواهند کرد
[ترجمه گوگل]این شایعات به زودی از بین خواهند رفت

5. The fire was beginning to die down.
[ترجمه ترگمان]آتش کم کم خاموش می شد
[ترجمه گوگل]آتش شروع به مردن کرد

6. The conductor waited for the applause to die down before signalling for the orchestra to begin.
[ترجمه ترگمان]رهبر ارکستر قبل از اینکه به ارکستر حرکت کند، منتظر شنیدن صدای تشویق تماشاگران شد
[ترجمه گوگل]هادی پیش از زنگ زدن برای شروع ارکستر، برای تشویق به انتظار میرفت

7. They will brighten the garden, produce leaf and die down again often before other plants have come into growth.
[ترجمه ترگمان]آن ها باغ را روشن می کنند، برگ تولید می کنند و اغلب قبل از رشد گیاهان دیگر می میرند
[ترجمه گوگل]آنها باغ را روشن می کنند، برگ ها تولید می کنند و اغلب قبل از اینکه دیگر گیاهان رشد کنند، اغلب می میرند

8. This can require a week to die down, and is followed by severe peeling that leaves no brown pigment remaining.
[ترجمه ترگمان]این می تواند یک هفته طول بکشد تا بمیرد، و پس از آن با پوسته شدن شدید که باعث باقی ماندن رنگ دانه های قهوه ای باقی می ماند، ادامه می یابد
[ترجمه گوگل]این می تواند یک هفته برای از بین بردن نیاز داشته باشد و با لایه برداری شدید که رنگدانه قهوه ای باقی مانده را ترک می کند

9. The opposition to Raybestos then appeared to die down for the following year, only to return with a vengeance in 1980.
[ترجمه ترگمان]پس از آن مخالفت با Raybestos برای سال بعد، تنها برای بازگشت با یک انتقام در سال ۱۹۸۰ به نظر رسید
[ترجمه گوگل]مخالفت با ریبستوس پس از آن به نظر می رسید که برای سال بعد از مرگ، تنها با انتقام در سال 1980 به بازگشت

10. Forrester waited for the laughter to die down, then carried on with his speech.
[ترجمه ترگمان]فارس تر منتظر شنیدن صدای خنده بود تا بمیرد، سپس با speech ادامه داد
[ترجمه گوگل]فورستر منتظر خنده می افتد، سپس با سخنرانی خود ادامه داد

11. He waited for the applause to die down before he continued speaking.
[ترجمه ترگمان]منتظر بود که کف زدن ها قبل از اینکه او ادامه دهد، کشته شود
[ترجمه گوگل]او قبل از ادامه سخنرانی، او را تشویق می کرد تا کفاره کند

12. When do things start to die down at the bar?
[ترجمه ترگمان]کی شروع می شه به مردن توی بار؟
[ترجمه گوگل]وقتی همه چیز شروع به مردن در نوار می کند؟

13. She waited for the murmuring to die down before speaking again.
[ترجمه ترگمان]منتظر بود که قبل از اینکه دوباره شروع به صحبت کند، خاموش شود
[ترجمه گوگل]او منتظر شنیدن گفتن قبل از خواندن دوباره است

14. The heated rhetoric will likely die down after a while, but the behind-the-scenes jockeying for position and the wary looks toward one another will not cease.
[ترجمه ترگمان]این لفاظی پر حرارت احتمالا بعد از مدتی ممکن خواهد مرد، اما پشت صحنه برای موقعیت و نگاه محتاط به یکدیگر متوقف نخواهد شد
[ترجمه گوگل]لفاظی گرم احتمالا پس از مدتی از بین می رود، اما پشت صحنه هایی که برای موقعیت حرکت می کنند و احتیاط به نظر می رسد به سمت یکدیگر متوقف نمی شود

پیشنهاد کاربران

کم شدن، کاهش یافتن

تا آب ها از آسیاب بیفته


کم شدن، فروکش کردن
The flames finally died down.
When the applause had died down, she began her speech.

آرام شدن. ساکت شدن
After the storm had died down, we all tried cramming into
the car. It was a bit of a fiasco.

[The Weather Improves]
[Collocation]
the wind dies down

We stay here until things die down
اینجا می مونیم تا آب ها از آسیاب بیفته


@لَنگویچ


کلمات دیگر: