1. he had a flair for classical music
او شم موسیقی کلاسیک داشت.
2. he did every thing with a flair
او در کارهایش سیلقه و ذوق خاصی به خرج می داد.
3. In business circles he is noted for his flair and clarity of vision.
[ترجمه ترگمان]او در محافل تجاری به خاطر فراست و وضوح بینش خود مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در محافل کسب و کار او برای استعداد و وضوح دید خود را ذکر شده است
4. He has a flair for languages.
[ترجمه ترگمان]او استعداد خاصی برای یادگیری دارد
[ترجمه گوگل]او زبان را دوست دارد
5. She has a natural flair for languages.
[ترجمه ترگمان]او یک استعداد ذاتی برای یادگیری دارد
[ترجمه گوگل]او زبان های طبیعی را دوست دارد
6. Jo has a flair for languages.
[ترجمه ترگمان]جو استعداد خاصی برای یادگیری دارد
[ترجمه گوگل]جی برای زبانها شادی دارد
7. Sara's natural flair for languages marked her off from the other students.
[ترجمه ترگمان]استعداد ذاتی سارا برای زبان هایی که او را از دانش آموزان دیگر متمایز می کرد
[ترجمه گوگل]لذت بردن از طبیعت سارا برای زبان او را از دانش آموزان دیگر برجسته می کند
8. He had a natural flair for business.
[ترجمه ترگمان]استعداد ذاتی در کار داشت
[ترجمه گوگل]او برای یک کسب و کار شادی طبیعی داشت
9. He doesn't show much flair for the piano.
[ترجمه ترگمان]استعداد زیادی برای پیانو ندارد
[ترجمه گوگل]او برای پیانو خیلی دلپذیر نیست
10. She owes her success to her individualism and flair.
[ترجمه Shirinbahari] او موفقیتش را به فردگرایی و خلاقیتش مدیون است.
[ترجمه ترگمان]او به موفقیت خود نسبت به فردگرایی و flair مدیون است
[ترجمه گوگل]او موفقیت خود را به فردگرائی و شاد می بخشد
11. Though not conventionally pretty, she dressed with flair.
[ترجمه ترگمان]با اینکه چندان معمولی نبود، با مهارت لباس پوشید
[ترجمه گوگل]اگر چه به طور معمول زیبا نیست، او با شیک لباس پوشیدن
12. France play with more flair and inventiveness, whereas England are a more disciplined side.
[ترجمه ترگمان]فرانسه با استعداد و inventiveness بیشتر بازی می کند، در حالی که انگلستان جنبه more دارد
[ترجمه گوگل]فرانسه با شادی و نوآوری بیشتری بازی می کند، در حالی که انگلستان یک رشته بیشتر است
13. He's developed a real flair for management.
[ترجمه ترگمان]او یک استعداد واقعی برای مدیریت دارد
[ترجمه گوگل]او یک ادراک واقعی برای مدیریت ایجاد کرده است
14. His flair with hair soon landed him a part-time job at his local barbers.
[ترجمه ترگمان]ذوق او با مو به زودی او را به صورت پاره وقت در سلمانی محلی خود فرود آورد
[ترجمه گوگل]شادابی او با موی او به زودی او را در یک کار نیمه وقت در آرایشگاه محلی خود فرود آورد
15. His business skill complements her flair for design.
[ترجمه ترگمان]مهارت حرفه ای او استعداد طراحی او را کامل می کند
[ترجمه گوگل]مهارت کسب و کار خود را به طراحی دلخواه خود را افزوده است