1. She was chuffed at / about getting a pay rise.
[ترجمه ترگمان]در \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/
[ترجمه گوگل]او در مورد افزایش حقوق افزایش یافت
2. The good news chuffed him up and he went back to do the experiment again.
[ترجمه ترگمان]خبر خوش او را به باد داد و دوباره برای انجام آزمایش برگشت
[ترجمه گوگل]خبر خوبی بود و او دوباره برای انجام آزمایش دوباره رفت
3. He was really chuffed with his present.
[ترجمه ترگمان]او واقعا با هدیه ای که داشت خیلی بد رفتار می کرد
[ترجمه گوگل]او واقعا با حضور او چیره شد
4. He was chuffed to bits to learn that he had won.
[ترجمه ترگمان]باید چیزهایی یاد بگیرد که یاد بگیرد که پیروز شده است
[ترجمه گوگل]او به بیت ها تعلق داشت تا یاد بگیرد که او برنده شده بود
5. He's really chuffed about passing the exam.
[ترجمه ترگمان]او واقعا در حال عبور از امتحان است
[ترجمه گوگل]او واقعا در مورد گذراندن امتحان چاق شده است
6. The singer was chuffed when her album title track Proud was chosen as Labour's election theme song.
[ترجمه ترگمان]خواننده \"chuffed\" (chuffed was)بود که نام آلبوم \"Proud\" به عنوان آهنگ حزب کارگر انتخاب شد
[ترجمه گوگل]وقتی خواننده آلبوم خود را 'Proud' نامگذاری کرد، آهنگساز انتخابی کارگردان انتخاب شد
7. I came home pretty chuffed and in love.
[ترجمه ترگمان]من با chuffed و عاشق به خانه آمدم
[ترجمه گوگل]من به خانه بسیار خوش شانس و عاشق شدم
8. And still chuffed to bits to have been asked.
[ترجمه ترگمان]و هنوز chuffed به bits بود که پرسیده شد
[ترجمه گوگل]و هنوز هم به بیت هایی که ازش پرسیدی
9. I bet Tony's really chuffed - makes him out as some sort of last resort.
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم که تونی هم به خاطر این که آخرین راه را انتخاب کرده است، او را از خانه بیرون می کند
[ترجمه گوگل]من شرط می بندم که تونی واقعا چاق شده است - او را به عنوان نوعی از آخرین راه حل می گیرد
10. Deano was obviously chuffed to break his duck.
[ترجمه ترگمان]معلوم بود که باید duck را از هم جدا کند
[ترجمه گوگل]دینو آشکارا به خاطر اردنش شکست خورد
11. They were chuffed when one of the majors offered her the lucrative contract.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یکی از the قرارداد پر سود را به او پیشنهاد کرد، آن ها chuffed بودند
[ترجمه گوگل]آنها زمانی که یکی از رؤسای جمهور او قرارداد سودآور را به او پیشنهاد داد، تعطیل شد
12. When I was in trouble, he would chuff me up and help me.
[ترجمه ترگمان]وقتی تو دردسر افتادم، اون منو می chuff و به من کمک می کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که من در معرض دشواری بودم، او مرا خفه کرد و به من کمک کرد
13. I tried to chuff her up in vain.
[ترجمه ترگمان]من سعی کردم او را بی هوده نگه دارم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم او را بیهوده از بین ببرم
14. She had just moved into a new house and was pretty chuffed about that.
[ترجمه ترگمان]تازه به یک خانه تازه نقل مکان کرده بود و از این بابت خیلی خوشحال بود
[ترجمه گوگل]او فقط به یک خانه جدید منتقل شده بود و در مورد آن بسیار خجالت زده بود
15. An opening in a small pipe near the end of the funnel chuffed steam in bursts.
[ترجمه ترگمان]روزنه ای در یک لوله کوچک در نزدیک انتهای قیف شروع به بخار می کند
[ترجمه گوگل]باز کردن در یک لوله کوچک در نزدیکی پایان قوطی بخار بخار در انفجار