1. a spacious car
اتومبیل جادار
2. a spacious kitchen
یک آشپزخانه ی جادار (بزرگ)
3. a spacious suitcase
چمدان جادار
4. within its spacious borders, canada contains great riches
سرزمین های پهناور کانادا ثروت فراوانی را دربردارد.
5. later on he bought a more spacious house
بعدها خانه ی بزرگ تری خرید.
6. They specified a spacious entrance hall.
[ترجمه ترگمان]آن ها راهروی بزرگ ورودی را مشخص کردند
[ترجمه گوگل]آنها یک سالن ورودی بزرگ را مشخص کردند
7. They have moved to a more spacious residence on a hill top.
[ترجمه ترگمان]آن ها به یک اقامتگاه بزرگ در بالای یک تپه رفته بودند
[ترجمه گوگل]آنها در یک تپه به محل اقامت وسیع تر نقل مکان کرده اند
8. Nothing makes the earth seem to spacious as to have friends at a distance; they make the latitudes and longitudes.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز به نظر نمی رسد که زمین در فاصله دوری دوستانی داشته باشد؛ طول جغرافیایی و عرض جغرافیایی را می سازند
[ترجمه گوگل]هیچ چیز باعث می شود که زمین به اندازه کافی بزرگ باشد تا دوستان را در فاصله ای قرار دهد؛ آنها طول و عرض جغرافیایی را می سازند
9. In the suburbs the spacious houses stand in stark contrast to the slums of the city's poor.
[ترجمه ترگمان]در حومه شهر، خانه های بزرگ در تضاد کامل با محله های فقیرنشین شهر قرار دارند
[ترجمه گوگل]در حومه ها خانه های بزرگ در مقابل مردم فقیر فقیر شهر قرار دارند
10. Our yard is spacious enough for a swimming pool.
[ترجمه ترگمان]حیاط ما برای استخر به اندازه کافی بزرگ است
[ترجمه گوگل]حیاط ما به اندازه کافی بزرگ برای یک استخر شنا است
11. The spacious main bedroom is mainly blue.
[ترجمه ترگمان]اتاق بزرگ و بزرگ به طور عمده آبی است
[ترجمه گوگل]اتاق خواب اصلی بزرگ آبی است
12. The accommodation is simple but spacious.
[ترجمه ترگمان]محل اقامت ساده اما جادار است
[ترجمه گوگل]محل اقامت ساده اما بزرگ است
13. The house was spacious but without any trace of ostentation.
[ترجمه ترگمان]خانه بزرگ بود، اما هیچ ردی از خودنمایی نبود
[ترجمه گوگل]خانه بزرگ بود اما بدون هیچ ردی از ظرافت
14. The spacious kitchen was achieved by knocking together three small rooms.
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه بزرگ با در زدن سه اتاق کوچک به دست آمد
[ترجمه گوگل]آشپزخانه جادویی با سه اتاق کوچک کنار هم قرار گرفت
15. The hotel is neither spacious nor comfortable.
[ترجمه ترگمان]هتل نه بزرگ است و نه راحت
[ترجمه گوگل]هتل بزرگ و راحت نیست
16. The kitchen was light and spacious.
[ترجمه علی] آشپز خانه روشن و بزرگ بود
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه روشن و جادار بود
[ترجمه گوگل]آشپزخانه سبک و بزرگ بود
17. The house allocated to them was pleasant and spacious, and well-staffed.
[ترجمه ترگمان]خانه ای که به آن ها اختصاص داده شده بود خوشایند و جادار بود
[ترجمه گوگل]خانه ای که به آنها اختصاص داده شد، لذت بخش و بزرگ بود و به خوبی کار می کرد
18. The spacious gardens are a special feature of this property.
[ترجمه ترگمان]باغ های وسیع یکی از ویژگی های خاص این ملک است
[ترجمه گوگل]باغ های بزرگ ویژگی خاص این اموال است