(انگلیس -عامیانه)، خوشنود، راضی و خوشحال، ناراضی و ناشاد
chuffed
(انگلیس -عامیانه)، خوشنود، راضی و خوشحال، ناراضی و ناشاد
انگلیسی به فارسی
(انگلیس-عامیانه) خوشنود، راضی و خوشحال
(انگلیس-عامیانه) ناخوشنود، ناراضی و ناشاد
چوپان
انگلیسی به انگلیسی
• (british slang) proud, self-satisfied
if you are chuffed about something, you are very pleased about it; an informal word.
if you are chuffed about something, you are very pleased about it; an informal word.
جملات نمونه
1. She was chuffed at / about getting a pay rise.
[ترجمه ترگمان]در \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/
[ترجمه گوگل]او در مورد افزایش حقوق افزایش یافت
[ترجمه گوگل]او در مورد افزایش حقوق افزایش یافت
2. The good news chuffed him up and he went back to do the experiment again.
[ترجمه ترگمان]خبر خوش او را به باد داد و دوباره برای انجام آزمایش برگشت
[ترجمه گوگل]خبر خوبی بود و او دوباره برای انجام آزمایش دوباره رفت
[ترجمه گوگل]خبر خوبی بود و او دوباره برای انجام آزمایش دوباره رفت
3. He was really chuffed with his present.
[ترجمه ترگمان]او واقعا با هدیه ای که داشت خیلی بد رفتار می کرد
[ترجمه گوگل]او واقعا با حضور او چیره شد
[ترجمه گوگل]او واقعا با حضور او چیره شد
4. He was chuffed to bits to learn that he had won.
[ترجمه ترگمان]باید چیزهایی یاد بگیرد که یاد بگیرد که پیروز شده است
[ترجمه گوگل]او به بیت ها تعلق داشت تا یاد بگیرد که او برنده شده بود
[ترجمه گوگل]او به بیت ها تعلق داشت تا یاد بگیرد که او برنده شده بود
5. He's really chuffed about passing the exam.
[ترجمه ترگمان]او واقعا در حال عبور از امتحان است
[ترجمه گوگل]او واقعا در مورد گذراندن امتحان چاق شده است
[ترجمه گوگل]او واقعا در مورد گذراندن امتحان چاق شده است
6. The singer was chuffed when her album title track Proud was chosen as Labour's election theme song.
[ترجمه ترگمان]خواننده \"chuffed\" (chuffed was)بود که نام آلبوم \"Proud\" به عنوان آهنگ حزب کارگر انتخاب شد
[ترجمه گوگل]وقتی خواننده آلبوم خود را 'Proud' نامگذاری کرد، آهنگساز انتخابی کارگردان انتخاب شد
[ترجمه گوگل]وقتی خواننده آلبوم خود را 'Proud' نامگذاری کرد، آهنگساز انتخابی کارگردان انتخاب شد
7. I came home pretty chuffed and in love.
[ترجمه ترگمان]من با chuffed و عاشق به خانه آمدم
[ترجمه گوگل]من به خانه بسیار خوش شانس و عاشق شدم
[ترجمه گوگل]من به خانه بسیار خوش شانس و عاشق شدم
8. And still chuffed to bits to have been asked.
[ترجمه ترگمان]و هنوز chuffed به bits بود که پرسیده شد
[ترجمه گوگل]و هنوز هم به بیت هایی که ازش پرسیدی
[ترجمه گوگل]و هنوز هم به بیت هایی که ازش پرسیدی
9. I bet Tony's really chuffed - makes him out as some sort of last resort.
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم که تونی هم به خاطر این که آخرین راه را انتخاب کرده است، او را از خانه بیرون می کند
[ترجمه گوگل]من شرط می بندم که تونی واقعا چاق شده است - او را به عنوان نوعی از آخرین راه حل می گیرد
[ترجمه گوگل]من شرط می بندم که تونی واقعا چاق شده است - او را به عنوان نوعی از آخرین راه حل می گیرد
10. Deano was obviously chuffed to break his duck.
[ترجمه ترگمان]معلوم بود که باید duck را از هم جدا کند
[ترجمه گوگل]دینو آشکارا به خاطر اردنش شکست خورد
[ترجمه گوگل]دینو آشکارا به خاطر اردنش شکست خورد
11. They were chuffed when one of the majors offered her the lucrative contract.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یکی از the قرارداد پر سود را به او پیشنهاد کرد، آن ها chuffed بودند
[ترجمه گوگل]آنها زمانی که یکی از رؤسای جمهور او قرارداد سودآور را به او پیشنهاد داد، تعطیل شد
[ترجمه گوگل]آنها زمانی که یکی از رؤسای جمهور او قرارداد سودآور را به او پیشنهاد داد، تعطیل شد
12. Naturally I wasn't chuffed. Who would be?
[ترجمه ترگمان]طبیعی است که من chuffed را اجر نمی کردم کی میتونه باشه؟
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی من چاق نبودم چه کسی خواهد بود؟
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی من چاق نبودم چه کسی خواهد بود؟
13. I'm chuffed that the boss is staying.
[ترجمه ترگمان]من m که رئیس اینجا می مونه
[ترجمه گوگل]من تعجب می کنم که رئیس ماندن است
[ترجمه گوگل]من تعجب می کنم که رئیس ماندن است
14. The sleepy pup 24 tilted his head and chuffed a welcome.
[ترجمه ترگمان]توله خواب آلود ۲۴ سرش را کج کرد و خوشامد گفت
[ترجمه گوگل]عروسک خواب آلود 24 سرش را تکان داد و خوش آمد گفت
[ترجمه گوگل]عروسک خواب آلود 24 سرش را تکان داد و خوش آمد گفت
پیشنهاد کاربران
1 ) cheeky=
2 ) pleased=
Cate Blanchett is 👁️🗨️absolutely chuffed👁️🗨️ to be Adele's fashion muse
. . . از اینکه منبع الهام واسه ( لباس ) Adele شده خیلی خشنوده
DailyMail. co. uk@
2 ) pleased=
Cate Blanchett is 👁️🗨️absolutely chuffed👁️🗨️ to be Adele's fashion muse
. . . از اینکه منبع الهام واسه ( لباس ) Adele شده خیلی خشنوده
DailyMail. co. uk@
خشنود، شادمان، خوشحال pleased
I was chuffed, and very relieved to read his
. newest book
I'm chuffed to bits to be joining the most delicious show on television
I was chuffed, and very relieved to read his
. newest book
I'm chuffed to bits to be joining the most delicious show on television
در زبان عامیانه یعنی آدم خوشحال.
کلمات دیگر: