1. After reading my composition, Mrs. Evans remarked that it was mediocre and that I could do better.
خانم ایوانز بعد از خواندن انشاء من گفت نه خوب است نه بد، و من میتوانم بهتر انجام دهم
2. Howard was a mediocre scientist who never made any unique discoveries.
هوارد دانشمندی معمولی است که هرگز نتوانست کشف منحصر به فردی داشته باشد
3. The movie wasn't a great one; it was only mediocre.
فیلم بسیار برجسته ای نبود، تنها یک فیلم معمولی بود
4. a writer of mediocre talent
نویسنده ای با قریحه ی متوسط
5. her exam grades were mediocre
نمرات امتحانی او چندان خوب نبود.
6. this artist's performance was mediocre
بازی این هنرپیشه تعریفی نداشت.
7. I thought the play was only mediocre.
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم بازی فقط متوسط بوده
[ترجمه گوگل]من فکر کردم بازی فقط متوسط بود
8. I thought the book was pretty mediocre.
[ترجمه ترگمان] فکر می کردم کتاب خیلی mediocre
[ترجمه گوگل]فکر کردم کتاب بسیار متوسط بود
9. Parents don't want their children going to mediocre schools.
[ترجمه ترگمان]والدین نمی خواهند بچه هایشان به مدارس متوسط بروند
[ترجمه گوگل]پدر و مادر نمی خواهند فرزندان خود را به مدارس متوسط تبدیل کنند
10. His work rarely rises above the mediocre.
[ترجمه ترگمان]کارش به ندرت از حد متوسط بالا می رود
[ترجمه گوگل]کار او به ندرت بالاتر از میانجیگری است
11. His films are mediocre.
[ترجمه ترگمان]His متوسط هستند
[ترجمه گوگل]فیلم های او متوسط هستند
12. In 196 however, after two mediocre seasons, a brash new chairman, John Ireland, suddenly sacked him.
[ترجمه ترگمان]اما در سال ۱۹۶، بعد از دو فصل متوسط، یک رئیس جدید جدید، جان ایرلند، ناگهان او را اخراج کرد
[ترجمه گوگل]در سال 196، پس از دو فصل متوسط، یک رئیس جدید پرشور، جان ایرلند، او را به طور ناگهانی اخراج کرد
13. Great ideas often receive violent opposition from mediocre minds. Albert Einstein
[ترجمه ترگمان]عقاید بزرگ اغلب مخالفت شدید مردم متوسط را به خود جلب می کنند آلبرت انیشتین
[ترجمه گوگل]ایده های بزرگ اغلب مخالفت خشونت آمیز از ذهن های متجاوز را دریافت می کنند آلبرت انیشتین
14. My grades were mediocre, my attendance record average.
[ترجمه ترگمان]نمره های من متوسط بود، حضور من متوسط بود
[ترجمه گوگل]نمرات من متوسط بود، میزان حضور من کم بود
15. Throughout a mediocre regular season, the Suns have continually sung the same tune.
[ترجمه ترگمان]در سراسر یک فصل معمولی که در حال انفجار است همان آهنگ را تکرار می کنند
[ترجمه گوگل]در طول یک فصل منظم متوسط، خورشید به طور مداوم آواز خواندن همان
16. The team gave another mediocre performance last night.
[ترجمه ترگمان]دیشب تیم یه نمایش معمولی دیگه انجام داده
[ترجمه گوگل]این تیم شب گذشته عملکرد متوسطی داشت
17. His school record was mediocre.
[ترجمه ترگمان]سابقه تحصیلی او متوسط بود
[ترجمه گوگل]رکورد مدرسه او متوسط بود
18. Appearances of being vicious, mindless, or mediocre can be deceptive, and the deception is often studied and rehearsed.
[ترجمه ترگمان]ظواهر فاسد، بی فکر و یا متوسط بودن می تواند فریبنده باشد، و این فریب اغلب مورد بررسی و تمرین قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]ظاهری بدی، بی نظیر یا متوسط می تواند فریب آمیز باشد و اغلب فریب بررسی و تکرار می شود
19. No yardstick for the mediocre companies to strive to.
[ترجمه ترگمان]هیچ معیار برای شرکت های متوسط برای تلاش برای رسیدن به آن وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ شاخصی برای شرکت های متوسط وجود ندارد که تلاش کنند
20. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!