(از بیماری یا نومیدی یا شکست و غیره) بهبودی حاصل کردن، بهبود یافتن، (فوتبال امریکایی - در آغاز هر بازی) تند برداشتن توپ از زمین و دادن آن به بازیکن دیگر، توپ قاپی، فوتبال امریکایی پاس دادن توپ دراغازهر روند، بهبودی سریع، سریعا بهبودی یافتن
snap back
(از بیماری یا نومیدی یا شکست و غیره) بهبودی حاصل کردن، بهبود یافتن، (فوتبال امریکایی - در آغاز هر بازی) تند برداشتن توپ از زمین و دادن آن به بازیکن دیگر، توپ قاپی، فوتبال امریکایی پاس دادن توپ دراغازهر روند، بهبودی سریع، سریعا بهبودی یافتن
انگلیسی به فارسی
ضربه محکم و ناگهانی برگشت، سریعا بهبودی یافتن
انگلیسی به انگلیسی
• make a quick recovery, make a sudden rebound; (football) pass the ball backward through the legs (usually to the quarterback)
جملات نمونه
1. I snapped back to her and gave her a kiss.
[ترجمه ترگمان]به طرف او برگشتم و او را بوسیدم
[ترجمه گوگل]من به او شتافتم و بوسیدم
[ترجمه گوگل]من به او شتافتم و بوسیدم
2. The production snapped back to normal.
[ترجمه ترگمان]تولید دوباره به حالت عادی برگشت
[ترجمه گوگل]تولید به حالت عادی بازمی گردد
[ترجمه گوگل]تولید به حالت عادی بازمی گردد
3. Tendons store elastic energy by stretching and then snapping back into shape like rubber bands.
[ترجمه ترگمان]آن ها انرژی کشسانی را با کش دادن و سپس شکل دادن به شکل نوارهای لاستیکی باز می کنند
[ترجمه گوگل]طناب ها انرژی کششی را با کشش و سپس به شکل شبیه به گروه های لاستیکی باز می گرداند
[ترجمه گوگل]طناب ها انرژی کششی را با کشش و سپس به شکل شبیه به گروه های لاستیکی باز می گرداند
4. I was tempted to snap back angrily at him.
[ترجمه ترگمان]وسوسه شدم که با عصبانیت به او نگاه کنم
[ترجمه گوگل]من وسوسه شدم که به او خشمگین شویم
[ترجمه گوگل]من وسوسه شدم که به او خشمگین شویم
5. "How should I know?" Zen snapped back.
[ترجمه ترگمان]\"من از کجا بدانم؟\" ذن به تندی به من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]چگونه باید بدانم؟ زین فریاد کشید
[ترجمه گوگل]چگونه باید بدانم؟ زین فریاد کشید
6. We were soaking in this scenery when we were snapped back to attention by an approaching rapid.
[ترجمه ترگمان]در این منظره، وقتی با سرعتی که به سرعت نزدیک می شد، به دقت نگاه می کردیم، در این منظره بودیم
[ترجمه گوگل]ما در این مناظر خیس شدیم وقتی که سریع به سوی توجه رسیدیم
[ترجمه گوگل]ما در این مناظر خیس شدیم وقتی که سریع به سوی توجه رسیدیم
7. The steady clicking of the keys and snapping back and forth of the carriage slammed against her ears like a freight train.
[ترجمه ترگمان]صدای تلق تلق تلق و تلق تلق تلق تلق تلق تلق تلق کنان از کالسکه به گوش می رسید و مثل یک قطار باری در گوش او محکم بسته می شد
[ترجمه گوگل]کلیدهای ثابت از کلید ها و تکان دادن عقب و جلو حمل کننده در برابر گوش هایش مانند یک قطار حمل بار زد
[ترجمه گوگل]کلیدهای ثابت از کلید ها و تکان دادن عقب و جلو حمل کننده در برابر گوش هایش مانند یک قطار حمل بار زد
8. Merrill's thoughts snapped back to the present.
[ترجمه ترگمان]افکار مریل به زمان حال بازگشت
[ترجمه گوگل]افکار مریل دوباره به حال حاضر تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]افکار مریل دوباره به حال حاضر تبدیل شده است
9. She'd have done better to snap back at him the way he'd snapped at her!
[ترجمه ترگمان]او خیلی بهتر از این بود که با عصبانیت به او نگاه کند
[ترجمه گوگل]او می توانست بهتر کار کند تا او را به همان شیوه ای که او را در آغوش گرفته بود باز کند
[ترجمه گوگل]او می توانست بهتر کار کند تا او را به همان شیوه ای که او را در آغوش گرفته بود باز کند
10. The ranch, the children, all had snapped back to their normal time.
[ترجمه ترگمان]مزرعه، بچه ها، همه به زمان normal برگشته بودند
[ترجمه گوگل]مزرعه، کودکان، همه به زمان عادی خود رسیده بودند
[ترجمه گوگل]مزرعه، کودکان، همه به زمان عادی خود رسیده بودند
11. It snapped back on its hinges and banged his left shin.
[ترجمه ترگمان]دوباره روی لولایش چرخید و ساق پای چپش را محکم کوبید
[ترجمه گوگل]آن را بر لایه هایش برداشت و زانوهای چپ خود را ضرب دیده بود
[ترجمه گوگل]آن را بر لایه هایش برداشت و زانوهای چپ خود را ضرب دیده بود
12. His opponent's head snapped back over the edge of the drop and was still.
[ترجمه ترگمان]سر حریف روی لبه پرتگاه خم شد و بی حرکت ماند
[ترجمه گوگل]سر حریفش پشت سر لبه قطره افتاد و هنوز هم بود
[ترجمه گوگل]سر حریفش پشت سر لبه قطره افتاد و هنوز هم بود
13. Though depressed, they may snap back when least expected.
[ترجمه ترگمان]هر چند افسرده باشند، ممکن است هر وقت که انتظارش را داشته باشند باز گردند
[ترجمه گوگل]اگرچه افسرده شده اند، ممکن است زمانی که حداقل انتظار می رود، آنها را ببندند
[ترجمه گوگل]اگرچه افسرده شده اند، ممکن است زمانی که حداقل انتظار می رود، آنها را ببندند
14. Since then, my head has snapped back fast enough to get a serious case of whiplash.
[ترجمه ترگمان]از اون موقع، سرم به اندازه کافی سریع برگشته که یه پرونده جدی برای ضربه زدن بدست بیاره
[ترجمه گوگل]از آن به بعد، سرم به اندازه کافی سریع به نظر می رسد تا یک مورد جدی از جوش صورت بگیرد
[ترجمه گوگل]از آن به بعد، سرم به اندازه کافی سریع به نظر می رسد تا یک مورد جدی از جوش صورت بگیرد
15. The reverse snapback phenomena(RSP)on I-V characteristics of static induction thyristors(SITH)are physically researched.
[ترجمه ترگمان]با توجه به خصوصیات I - V on القایی ایستا (RSP)از نظر فیزیکی مورد بررسی قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]پدیده Snapback معکوس (RSP) بر روی ویژگی های I-V تریستورهای القایی استاتیک (SITH) به صورت فیزیکی مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]پدیده Snapback معکوس (RSP) بر روی ویژگی های I-V تریستورهای القایی استاتیک (SITH) به صورت فیزیکی مورد بررسی قرار گرفته است
16. TWST: What were the reasons for the snapback, and why is the momentum waning?
[ترجمه ترگمان]TWST: دلایل for چیست و چرا این حرکت رو به کاهش است؟
[ترجمه گوگل]TWST دلیلی برای snapback چیست و چرا این حرکت کاهش می یابد؟
[ترجمه گوگل]TWST دلیلی برای snapback چیست و چرا این حرکت کاهش می یابد؟
17. He said the market could be surprised by a stronger-than-forecast snapback in corporate profits.
[ترجمه ترگمان]او گفت که بازار را می توان با یک پیش بینی قوی تر از پیش بینی سود شرکت شگفت زده کرد
[ترجمه گوگل]او گفت که بازار می تواند از یک پیش بینی قوی تر از پیش بینی در سود شرکت ها شگفت زده شود
[ترجمه گوگل]او گفت که بازار می تواند از یک پیش بینی قوی تر از پیش بینی در سود شرکت ها شگفت زده شود
18. The I-V curves of the power SITH exhibit reverse snapback phenomena, and even turn to the conducting-state, when the anode voltage in the forward blocking-state is increased to a critical value.
[ترجمه ترگمان]منحنی I - V قدرت SITH، پدیده snapback معکوس را نشان می دهد، و حتی به حالت اجرا تبدیل می شود، زمانی که ولتاژ آند در حالت جلو جلو به یک مقدار بحرانی افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]منحنی های I-V از قدرت SITH پدیده snapback معکوس را نشان می دهد، و حتی زمانی که ولتاژ آند در حالت مسدود کردن جلو به مقدار بحرانی افزایش می یابد و حتی به دولت هدایت می شود
[ترجمه گوگل]منحنی های I-V از قدرت SITH پدیده snapback معکوس را نشان می دهد، و حتی زمانی که ولتاژ آند در حالت مسدود کردن جلو به مقدار بحرانی افزایش می یابد و حتی به دولت هدایت می شود
19. We think DRAM revenue is going to grow about 67% this year, so that's a pretty nice snapback.
[ترجمه ترگمان]ما فکر می کنیم DRAM در سال جاری حدود ۶۷ درصد رشد خواهد کرد، بنا بر این that خیلی خوب است
[ترجمه گوگل]فکر می کنیم درآمد DRAM در سال جاری حدود 67 درصد رشد داشته باشد، بنابراین یک Snap به نظر بسیار خوب می رسد
[ترجمه گوگل]فکر می کنیم درآمد DRAM در سال جاری حدود 67 درصد رشد داشته باشد، بنابراین یک Snap به نظر بسیار خوب می رسد
20. Diffused resistor model under ESD stress in linear, saturation, multiplication and snapback, and secondary breakdown regions was analyzed.
[ترجمه ترگمان]مدل مقاومت Diffused تحت فشار ESD در خطی، اشباع، ضرب و snapback و مناطق تجزیه و تحلیل ثانویه مورد تحلیل قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مدل مقاومت مقاومتی تحت استرس ESD در خطی، اشباع، ضرب و snapback و مناطق شکست ثانویه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مدل مقاومت مقاومتی تحت استرس ESD در خطی، اشباع، ضرب و snapback و مناطق شکست ثانویه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
21. The proposed DDSCR device which features the symmetrical or asymmetrical snapback I-V characteristics can be implemented for varies applications.
[ترجمه ترگمان]ابزار DDSCR پیشنهادی که ویژگی های نامتقارن یا نامتقارن snapback را مشخص می کند می تواند برای کاربردهای متفاوت اجرا شود
[ترجمه گوگل]دستگاه DDSCR پیشنهادی که خصوصیات متقارن یا نامتقارن snapback I-V را مشخص می کند می تواند برای برنامه های کاربردی متنوع اجرا شود
[ترجمه گوگل]دستگاه DDSCR پیشنهادی که خصوصیات متقارن یا نامتقارن snapback I-V را مشخص می کند می تواند برای برنامه های کاربردی متنوع اجرا شود
22. He says the roughly six percentage point swing in GDP in the West - from negative 3% to positive 3% - will create a snapback in international commerce from Asia.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که تقریبا شش درصد نوسان تولید ناخالص داخلی در غرب - از ۳ درصد منفی تا ۳ درصد مثبت - در تجارت بین المللی از آسیا ایجاد خواهد شد
[ترجمه گوگل]او می گوید که تقریبا شش درصد نوسان در تولید ناخالص داخلی در غرب - از 3 تا 3 منفی تا 3 درصد مثبت - سبب ایجاد یک حرکت ناگهانی در تجارت بین المللی از آسیا خواهد شد
[ترجمه گوگل]او می گوید که تقریبا شش درصد نوسان در تولید ناخالص داخلی در غرب - از 3 تا 3 منفی تا 3 درصد مثبت - سبب ایجاد یک حرکت ناگهانی در تجارت بین المللی از آسیا خواهد شد
پیشنهاد کاربران
بازگشت سریع به شرایط قبلی
پاسخ نیشدار و تحریک کننده به کسی دادن
سریع بهبود یافتن
تشر زدن
بازگشت سریع به وضعیت قبلی
بازگشت به موضع یا شرایط قبلی
To quickly return to previous condition
To make a quick recovery
They want to snap back the U. N's previous sanctions.
To quickly return to previous condition
To make a quick recovery
They want to snap back the U. N's previous sanctions.
کلاه کپ
مکانیسم ماشه
کلمات دیگر: