باغ (میوه)، باغستان، باهمیوه، شکوفه زار
orchard
باغ (میوه)، باغستان، باهمیوه، شکوفه زار
انگلیسی به فارسی
باغ میوه،شکوفه زار
باغ وحش
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: an area of land planted with fruit or nut trees.
- We picked apples in the orchard.
[ترجمه ترگمان] سیب را در باغ میوه انتخاب کردیم
[ترجمه گوگل] ما در باغچه سیب را انتخاب کردیم
[ترجمه گوگل] ما در باغچه سیب را انتخاب کردیم
• (2) تعریف: the collection of trees that grow on such a piece of land.
- This orchard was planted by my grandfather.
[ترجمه ترگمان] این باغ را پدربزرگم کاشته بودند
[ترجمه گوگل] این باغ توسط پدربزرگ من کاشته شد
[ترجمه گوگل] این باغ توسط پدربزرگ من کاشته شد
• group of planted fruit trees; garden (obsolete)
an orchard is an area of land on which fruit trees are grown.
an orchard is an area of land on which fruit trees are grown.
مترادف و متضاد
fruit farm
Synonyms: fruit garden, garden, grove, plantation, vineyard
جملات نمونه
1. an orchard that yielded a good crop
باغ میوه ای که محصول خوبی داد.
2. the orchard is watered once a week
باغ میوه هفته ای یکبار آبیاری می شود.
3. an apple orchard
باغ سیب
4. each time this orchard yields a (new) fruit. . .
هر دم از این باغ بری می رسد. . .
5. to mulch an orchard
باغ میوه را با لاشبرگ کود دادن
6. the master of the orchard looked and saw
خداوند بستان نظر کرد و دید
7. the farmer warned us off his orchard
کشاورز به ما اخطار کرد که به باغ او وارد نشویم.
8. There is an apple orchard behind the house.
[ترجمه ترگمان]پشت خانه یک باغ میوه سیب هست
[ترجمه گوگل]باغی سیب در پشت خانه وجود دارد
[ترجمه گوگل]باغی سیب در پشت خانه وجود دارد
9. We fenced in the orchard to keep the sheep out.
[ترجمه ترگمان]با هم در باغ محصور شدیم تا گوسفندها را بیرون نگه داریم
[ترجمه گوگل]ما در باغبانی برای نگهداری گوسفندان از باغ وحش استفاده کردیم
[ترجمه گوگل]ما در باغبانی برای نگهداری گوسفندان از باغ وحش استفاده کردیم
10. The gardener mucked the orchard every year.
[ترجمه ترگمان]هر سال باغبان این کار را می کرد
[ترجمه گوگل]باغبان هر سال باغ باغ را میچکاند
[ترجمه گوگل]باغبان هر سال باغ باغ را میچکاند
11. They live at number 34 Orchard Street.
[ترجمه ترگمان]آن ها در خیابان ۳۴ Orchard زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در شماره 34 خیابان ارچارد زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در شماره 34 خیابان ارچارد زندگی می کنند
12. We climbed over the wall into the orchard.
[ترجمه ترگمان]از بالای دیوار به باغ میوه رفتیم
[ترجمه گوگل]ما از دیوار به باغچه صعود کردیم
[ترجمه گوگل]ما از دیوار به باغچه صعود کردیم
13. Apples grown in the integrated orchard occupied the metaphorical middle ground.
[ترجمه ترگمان]سیب کشت شده در باغ یکپارچه، سطح استعاری استعاری را اشغال می کند
[ترجمه گوگل]سیب هایی که در باغچه ی یکپارچه رشد می کنند، زمین متاخر را به هم متصل می کنند
[ترجمه گوگل]سیب هایی که در باغچه ی یکپارچه رشد می کنند، زمین متاخر را به هم متصل می کنند
14. It has a lovely old orchard full of damson trees, a paddock with goats and rare sheep and a sunny terrace.
[ترجمه ترگمان]یک باغ قدیمی پر از درخت damson دارد، یک چراگاه بزرگ با گوسفند و گوسفند نایاب و یک ایوان آفتابی
[ترجمه گوگل]این یک باغ وحش دوست داشتنی قدیمی پر از درختان دیمسون، یک سیب زمینی با بز و گوسفند نادر و یک تراس آفتابی است
[ترجمه گوگل]این یک باغ وحش دوست داشتنی قدیمی پر از درختان دیمسون، یک سیب زمینی با بز و گوسفند نادر و یک تراس آفتابی است
15. After a most welcome visit to the Orchard Room we headed off into the dusk for the night stage to Birmingham.
[ترجمه ترگمان]بعد از بازدید welcome از اتاق Orchard، به راه افتادیم تا در تاریکی شب به بیرمنگام برویم
[ترجمه گوگل]پس از خوشامد گویی به اتاق ارغوانی، ما برای غروب شب به مرحله بیرمنگام رفتیم
[ترجمه گوگل]پس از خوشامد گویی به اتاق ارغوانی، ما برای غروب شب به مرحله بیرمنگام رفتیم
16. Her black bicycle is leaning against the orchard fence.
[ترجمه ترگمان]دوچرخه سیاه او به نرده های باغ تکیه داده
[ترجمه گوگل]دوچرخه سیاه آن بر ضد حصار باغی تکیه می کند
[ترجمه گوگل]دوچرخه سیاه آن بر ضد حصار باغی تکیه می کند
an apple orchard
باغ سیب
پیشنهاد کاربران
باغ میوه، باغستان
باغ میوه
🔴 An orchard is an intentional plantation of trees or shrubs that is maintained for food production. Orchards comprise fruit - or nut - producing trees which are generally grown for commercial production
noun
[count] :
🔴a place where people grow fruit trees
■an apple orchard
باغستانِ میوه - باغِ میوه
۸۰ درصد استفادش با apple هست و برای بقیه میوه ها هم میشه گفت
برای بقیه گاها واژه های زیر استفاده میشه :
Garden - grove - farm
مثلا :
Orange orchard
Orange garden
Oranve farm
Orange grove
ولی آخری خیلی درست نیست آوردنش با میوه ولی بازم میشه گفت
به زبان ساده orchard میشه fruit farm ( پس حتما میوه توش بکار میره )
noun
[count] :
🔴a place where people grow fruit trees
■an apple orchard
باغستانِ میوه - باغِ میوه
۸۰ درصد استفادش با apple هست و برای بقیه میوه ها هم میشه گفت
برای بقیه گاها واژه های زیر استفاده میشه :
Garden - grove - farm
مثلا :
Orange orchard
Orange garden
Oranve farm
Orange grove
ولی آخری خیلی درست نیست آوردنش با میوه ولی بازم میشه گفت
به زبان ساده orchard میشه fruit farm ( پس حتما میوه توش بکار میره )
کلمات دیگر: