کلمه جو
صفحه اصلی

enslave


معنی : بنده کردن، غلام کردن
معانی دیگر : برده کردن، به بندگی درآوردن، (مجازی) اسیر خود کردن

انگلیسی به فارسی

بنده کردن، غلام کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: enslaves, enslaving, enslaved
مشتقات: enslaved (adj.), enslavement (n.), enslaver (n.)
• : تعریف: to cause to be a slave or to be in a condition of bondage.
مترادف: enthrall, subjugate, yoke
متضاد: emancipate, enfranchise, free, liberate, manumit
مشابه: capture, control, dominate, enchain, fetter, imprison, indenture, shackle, trammel

• make into a slave, subjugate, dominate
to enslave someone means to make them into a slave.
to enslave people also means to keep them in a difficult situation from which they cannot escape.

مترادف و متضاد

بنده کردن (فعل)
thrall, enthrall, enthral, enslave

غلام کردن (فعل)
enslave

make someone a servant


Synonyms: bind, capture, chain, check, circumscribe, coerce, compel, confine, deprive, disenfranchise,disfranchise, dominate, enchain, enclose, enthrall, fetter, get hooks into, hobble, hold, immure, imprison, incarcerate, indenture, jail, keep under thumb, oppress, put in irons,reduce, restrain, restrict, secure, shackle, shut in, subdue, subject, subjugate, suppress, tether, tie, yoke


Antonyms: allow, emancipate, free, let go, liberate


جملات نمونه

1. Women in this region were enslaved by poverty.
[ترجمه ترگمان]زنان در این منطقه با فقر اسیر شدند
[ترجمه گوگل]زنان در این منطقه تحت فقر قرار گرفتند

2. They've been enslaved and had to do what they were told.
[ترجمه ترگمان]ان ها اسیر بودند و مجبور بودند کاری را که به آن ها گفته اند انجام دهند
[ترجمه گوگل]آنها بردگی و مجبور به انجام آنچه گفته شد

3. Her beauty enslaved many young men.
[ترجمه ترگمان]زیبایی او بسیاری از جوانان را برده بود
[ترجمه گوگل]زیبایی او را بردگان بسیاری از مردان جوان

4. We are increasingly enslaved by technology.
[ترجمه ترگمان]ما به طور فزاینده ای با تکنولوژی اسیر هستیم
[ترجمه گوگل]ما به طور فزاینده ای از طریق تکنولوژی به بردگی می رویم

5. They refused to be enslaved and rose in struggle.
[ترجمه ترگمان]آن ها از این که اسیر باشند امتناع کردند و در نبرد برخاستند
[ترجمه گوگل]آنها از بردگی و مبارزه برخاستند

6. The early settlers enslaved or killed much of the native population.
[ترجمه ترگمان]مهاجران اولیه بیشتر مردم بومی را به اسارت یا کشتند
[ترجمه گوگل]زادگان اولیه زادگان بسیاری از جمعیت بومی را بردند و یا کشتند

7. Her drug addiction has completely enslaved her.
[ترجمه ترگمان]اعتیاد به مواد مخدر او را به طور کامل اسیر کرده است
[ترجمه گوگل]اعتیاد به مواد مخدر او را کاملا بردباری کرده است

8. Someone was enslaved to her.
[ترجمه ترگمان]کسی او را اسیر کرده بود
[ترجمه گوگل]کسی به او محاصره شد

9. I'd die myself before I'd let anyone enslave your folk ever again.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که اجازه بدهم کسی دوباره مردم تو را اسیر کند، من خودم خواهم مرد
[ترجمه گوگل]من خودم قبل از اینکه اجازه بدهم که هر وقت مردم تو را سرزنش می کنم، خودم را می گیرم

10. Entire populations were enslaved.
[ترجمه ترگمان]همه جمعیت به بردگی گرفته شدند
[ترجمه گوگل]تمام جمعیت ها به بردگی رسیدند

11. George was born to an enslaved African mother.
[ترجمه ترگمان]جورج در یک مادر اسیر آفریقایی به دنیا آمد
[ترجمه گوگل]جورج به یک مادر آفریقایی بردگان متولد شد

12. Our civilization remains enslaved to materialism.
[ترجمه ترگمان]تمدن ما همچنان اسیر مادی گرایی است
[ترجمه گوگل]تمدن ما همچنان به ماتریالیسم تحمیل شده است

13. She seemed enslaved by hatred.
[ترجمه ترگمان]او اسیر کینه به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او به تنهایی نفرت گرفت

14. If you are enslaved by laziness, irresolution, wavering, negative behaviors and timidity, luck will abandon you. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]اگر شما به خاطر تنبلی، تردید، دودلی، رفتارهای منفی و timidity اسیر شده اید، شانس شما را ترک خواهد کرد دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]اگر شما توسط غرور، بی حوصلگی، تکان دادن، رفتارهای منفی و ترسو به بردگی برسید، شانس شما را رها خواهد کرد دکتر T P Chia

They enslaved artisans and sent them to Mongolia.

آنان صنعتگران را به بردگی درمی‌آوردند و به مغولستان می‌فرستادند.


Her beauty enslaved many young men.

زیبایی او جوانان بسیاری را اسیر کرد.


workers who were enslaved by poverty and ignorance

کارگرانی که در بند فقر و جهالت بودند


پیشنهاد کاربران

به بردگی کشاندن

اسر ( اسیر کردن )

بردهاندن = به بردگی درآوردن.
م. ث
در زمان صدر اسلام، بَردِهاندن زن و مرد پس از جنگ، اَمری عادی بوده.

SMART NEWS
Quarters for 👉Enslaved People👈 Discovered at Pompeiian Villa
. . .
The plainly furnished room contained three wooden beds, a chamber pot and a chest
. . .
The room's sparse furnishings led archaeologists to suspect it served as housing for 👉enslaved people


کلمات دیگر: