1. shortly before noon
کمی پیش از ظهر
2. they will arrive shortly
بزودی وارد خواهند شد.
3. Ms Jones will be back shortly.
[ترجمه ترگمان]خانم جونز به زودی بر می گردد
[ترجمه گوگل]خانم جونز به زودی باز خواهد گشت
4. She is shortly to leave for Mexico.
[ترجمه ترگمان]او به زودی به مکزیک می رود
[ترجمه گوگل]او به زودی به مکزیک می رود
5. An investigation is underway after a missile self-destructed shortly after it was launched.
[ترجمه ترگمان]یک تحقیق پس از راه اندازی یک موشک self به مدت کوتاهی پس از راه اندازی آن در جریان است
[ترجمه گوگل]پس از آنکه یک موشک خودمحور شد، پس از آنکه راه اندازی شد، تحقیق در حال انجام است
6. Shortly afterwards, police arrested four suspects.
[ترجمه ترگمان]کمی بعد، پلیس چهار مظنون را دستگیر کرد
[ترجمه گوگل]اندکی پس از آن، پلیس چهار مظنون را دستگیر کرد
7. Duff explained his meaning shortly but clearly.
[ترجمه گلی افجه ] دف منظور خود را کوتاه اما واضح بیان کرد
[ترجمه ترگمان]دف منظور خود را به اختصار توضیح داد
[ترجمه گوگل]داف معنی خود را به زودی، اما به روشنی توضیح داد
8. He arrived with a police escort shortly before half past nine.
[ترجمه ترگمان]او قبل از ساعت نه و نیم با یک اسکورت پلیس آمد
[ترجمه گوگل]او کمی قبل از نیمه نهم با اسکورت پلیس وارد شد
9. I saw Simon shortly before his departure for Russia.
[ترجمه گلی افجه ] من سیمون را کمی قبل از عزیمت به روسیه دیدم
[ترجمه ترگمان]من (سیمون)را کمی قبل از رفتن به روسیه دیدم
[ترجمه گوگل]سیمون در مدت کوتاهی قبل از خروج از روسیه دیدم
10. The police evacuated the village shortly before the explosion.
[ترجمه ترگمان]پلیس این روستا را اندکی قبل از انفجار تخلیه کرد
[ترجمه گوگل]پلیس مدت کوتاهی قبل از انفجار، روستا را تخلیه کرد
11. The Senate is expected to pass the bill shortly.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که سنا به زودی لایحه را تصویب کند
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که مجلس سنا کوتاه مدت آن را تصویب کند
12. Shortly before dusk they reached a fork and took the left-hand track.
[ترجمه گلی افجه ] کمی قبل از غروب آنها به انشعابی رسیدند و مسیر سمت چپ را در پیش گرفتند
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که به یک چنگال رسیدند و دست چپش را گرفتند
[ترجمه گوگل]مدت کوتاهی قبل از غروب خورشید به چنگال رسیدند و مسیر چپ دست را گرفتند
13. He nestled down in bed shortly after he got home.
[ترجمه ترگمان]کمی بعد از اینکه به خانه رسید روی تخت خوابید
[ترجمه گوگل]او کمی بعد از اینکه او به خانه رسید، در رختخواب گذاشت
14. We both started to feel ill shortly after the meal.
[ترجمه گلی افجه ] هردوی ما مدت کوتاهی بعد از غذا احساس بیماری کردیم
[ترجمه ترگمان]بعد از غذا هر دوی ما احساس ناخوشی کردیم
[ترجمه گوگل]ما هر دو در مدت کوتاهی پس از غذا شروع به احساس افسردگی کردیم