کلمه جو
صفحه اصلی

fervidly


ازروی حرارت، باحرارت، باشوق، مشتاقانه، ارزومندانه

انگلیسی به فارسی

شجاعانه


انگلیسی به انگلیسی

• hotly, in a fiery manner, intensely, passionately

جملات نمونه

1. Fervidly welcome the customers home and abroad to contact us and together create the resplendence .
[ترجمه ترگمان]fervidly از مشتریان خانه و خارج برای تماس با ما و ایجاد the استقبال می کنند
[ترجمه گوگل]با سپاس فراوان از مشتریان در داخل و خارج از کشور با ما تماس بگیرید و با هم به همراه آورید

2. Choose TPV Reasoningly, Create Excellence Fervidly!
[ترجمه ترگمان]TPV Reasoningly را انتخاب کنید، fervidly تعالی ایجاد کنید!
[ترجمه گوگل]TPV را به صورت دلخواه انتخاب کنید، ایجاد تعالی به طرز وحشیانه ای!

3. We will introduce products to the guest fervidly, and we have already done a good job in advanced when the guests needed.
[ترجمه ترگمان]ما محصولات را به مهمان ها معرفی خواهیم کرد و در حال حاضر کار خوبی را در زمانی که مهمانان نیاز دارند انجام داده ایم
[ترجمه گوگل]ما محصولات را به مهمان معرفی خواهیم کرد، و ما در حال حاضر کار خوبی در پیشرفت زمانی که مهمان مورد نیاز انجام شده است

4. We fervidly a zonal clients come to do business with us.
[ترجمه ترگمان]ما fervidly zonal که با ما کار می کنند
[ترجمه گوگل]ما به شدت مشتریان منطقه ای می آیند برای انجام کسب و کار با ما

5. Since long, many theorist have fervidly studied this theme, and put forward a lot of value viewpoints .
[ترجمه ترگمان]از دیرباز، بسیاری از نظریه پرداز این موضوع را مورد مطالعه قرار داده و نقطه نظرات بسیاری را مطرح کرده اند
[ترجمه گوگل]از زمان طولانی، بسیاری از نظریه پردازان این موضوع را به خوبی مورد توجه قرار داده اند و دیدگاه های ارزشمندی را مطرح کرده اند

6. We shall fervidly cooperate with our honored customers with the most earnest attitude to development splendid business altogether.
[ترجمه ترگمان]ما باید با مشتریان محترم خود با the نگرش نسبت به توسعه تجارت با شکوه هم کاری کنیم
[ترجمه گوگل]ما با توجه به مشتریان قدردانی ما با نگرش جدی نسبت به توسعه کسب و کار پر زرق و برق با هم همکاری می کنیم

7. Welcome customers from abroad and overseas to contact Liuzhou Liuxin Auto Stampings Co., Ltd by fax or telephone, and the company will process various kinds of stamping parts for customers fervidly.
[ترجمه ترگمان]به مشتریان خوش آمدید از خارج و خارج از کشور برای تماس با شرکت stampings Liuxin Auto،، با مسئولیت محدود توسط فکس یا تلفن، و شرکت انواع مختلفی از قطعات مهر شده برای مشتریان را پردازش خواهد کرد
[ترجمه گوگل]خوش آمدید مشتریان از خارج از کشور و خارج از کشور برای تماس با Liuzhou Liuxin Auto stampings شرکت، با مسئولیت محدود توسط فاکس و یا تلفن، و شرکت خواهد شد انواع قطعات مهر و موم برای مشتریان fervidly پردازش می شود

8. Overall, virtually all of Rodman's difficulties resulted from his inclination to fervidly pursue the satisfaction of every impulse that came over him.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، عملا تمام مشکلات Rodman ناشی از تمایل او به fervidly بود که به دنبال رضایت از هر انگیزه ای بود که به سمتش می امد
[ترجمه گوگل]به طور کلی، تقریبا تمام مشکالت Rodman ناشی از تمایل او به رحمتانه رضایت از هر انگیزه ای است که او را تحمل کرد

9. The treasure hunting activity (looking for the tickets for 2012 Noah's Ark) held by Royal International English was going on fervidly in Xi'an on October 31th, 20
[ترجمه ترگمان]مسابقات شکار گنج (که به دنبال بلیط برای سال ۲۰۱۲ نوح (کشتی نوح)بود، در Xi در Xi در روز ۲۰ اکتبر در fervidly برگزار شد
[ترجمه گوگل]فعالیت شکار گنج (به دنبال بلیط سال 2012 کشتی نوح) توسط سلطنتی بین المللی انگلیسی در 20 اکتبر 31 اکتبر در Xi'an اتفاق می افتد

10. In the depiction to six literature Currents, author has fervidly reproduced every writer's portrait and his development of individuality, to reveal to whose work cause of formation and their style.
[ترجمه ترگمان]در توصیف شش جریان های ادبی، نویسنده باید پرتره هر نویسنده و رشد فردیت خود را دوباره تکثیر کند، تا نشان دهد که کار آن ها موجب شکل گیری و سبک آن ها شده است
[ترجمه گوگل]در نقاشی به شش جریان ادبیات، نویسنده به طرز شگفت انگیزی پرتره نویسنده و تکامل خود فردیت را بازتعریف کرده است تا نشان دهد که کدام کار باعث شکل گیری و سبک آنها می شود

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

12. The company will afford the service of the high quality, the substantial price and the fervidly service for you !
[ترجمه ترگمان]شرکت هزینه خدمات کیفیت بالا، قیمت قابل توجه و سرویس fervidly را برای شما تامین خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این شرکت خدماتی با کیفیت بالا، قیمت قابل توجه و خدمات پر ریسک را برای شما فراهم خواهد کرد!

13. Mr. Sunguojin, board chairman and general manager, welcome with us fervidly, and abroad businessman.
[ترجمه ترگمان]آقای Sunguojin، رئیس هیات مدیره و مدیر کل، از ما fervidly و یک تاجر در خارج استقبال می کند
[ترجمه گوگل]آقای سونگژین، رئیس هیئت مدیره و مدیر کل، با ما وفادار، و تجار خارج از کشور خوش آمدید

14. Mr. Sunguojin, board chairman and general manager, welcome you to contact with us fervidly, both home and abroad businessman.
[ترجمه ترگمان]آقای Sunguojin، رئیس هیات مدیره و مدیر کل، از شما استقبال می کنند که با ما، هم در خانه و هم در خارج از کشور تماس بگیرید
[ترجمه گوگل]آقای سونگژین، رئیس هیئت مدیره و مدیر کل، از شما خوش آمدید تا با ما تماس بگیرید، هر دو در خانه و خارج از کشور بازرگان

15. He stated comprehensive development of human, claimed actively self –liberation, paid fervidly a tribute to utilitarianism, and emphasized accord individual happiness with social interest.
[ترجمه ترگمان]او اظهار داشت که توسعه جامع انسان، که به طور فعال مستقل از آزادی عمل می کند، از utilitarianism قدردانی کرده است و بر خوشبختی فردی با منافع اجتماعی تاکید کرده است
[ترجمه گوگل]او توسعه جامع انسانی را اعلام کرد، ادعا می کرد که خود را از دست داده است، به طرز شایان توجهی به سودگرایی پرداخت و بر انسجام شادی فرد با توجه به منافع اجتماعی تأکید داشت

پیشنهاد کاربران

مشتاقانه 🤩😍
A few months ago I noticed that words and sentences came from him
I am looking forward to the love of my love
Tell John heart Love Don't Be Late
چند ماه پیش متوجه شدم کلمات و جملات از سوی او نشأت گرفته شده
مشتاقانه ، عاشقانه با هیجان عشقمون منتظرشم
به دلجان عشقم بگو دیر نکنی


کلمات دیگر: