تنفس هوای تازه
breath of fresh air
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• something new and refreshing; gust of clean sweet-smelling air
جملات نمونه
1. I had just popped out for a breath of fresh air,and missed your telephone call.
[ترجمه ترگمان]تازه یک نفس تازه از هوای تازه بیرون آورده بودم و دلم برای تماس تلفنی تو تنگ شده بود
[ترجمه گوگل]من تازه نفس تازه ای کشیدم و تماس تلفنی شما را از دست دادم
[ترجمه گوگل]من تازه نفس تازه ای کشیدم و تماس تلفنی شما را از دست دادم
2. I'm just going out for a breath of fresh air.
[ترجمه ترگمان]من فقط میرم یه نفس تازه از هوای تازه بکشم بیرون
[ترجمه گوگل]من فقط برای نفس کشیدن از هوا تازه می روم
[ترجمه گوگل]من فقط برای نفس کشیدن از هوا تازه می روم
3. He's just stepped outside for a breath of fresh air.
[ترجمه ترگمان]او فقط قدم به بیرون گذاشت تا نفس تازه کند
[ترجمه گوگل]او فقط برای یک نفس از هوای تازه گام برداشت
[ترجمه گوگل]او فقط برای یک نفس از هوای تازه گام برداشت
4. Her smile is a breath of fresh air in this gloomy office.
[ترجمه A.C.E] لبخندش یک چیز متفاوت و خوشایند در این دفتر دلگیر است
[ترجمه ترگمان]لبخندش یک نفس تازه از هوای تازه در این دفتر تیره است[ترجمه گوگل]لبخند او یک نفس هوای تازه در این دفتر ناامید کننده است
5. Osborne's play brought a breath of fresh air to the British theatre.
[ترجمه ترگمان]بازی Osborne هوایی تازه را به تئاتر انگلیسی وارد کرد
[ترجمه گوگل]بازی Osborne موجب نفوذ هوای تازه به تئاتر بریتانیا شد
[ترجمه گوگل]بازی Osborne موجب نفوذ هوای تازه به تئاتر بریتانیا شد
6. I want to walk out to get a breath of fresh air.
[ترجمه ترگمان]می خوام برم بیرون یه نفس تازه بکشم
[ترجمه گوگل]من می خواهم از نفس کشیدن هوا بیرون بیایم
[ترجمه گوگل]من می خواهم از نفس کشیدن هوا بیرون بیایم
7. I'm going outside for a breath of fresh air.
[ترجمه ترگمان]بیرون می روم تا نفسی تازه کنم
[ترجمه گوگل]من برای یک نفس از هوای تازه به خارج می روم
[ترجمه گوگل]من برای یک نفس از هوای تازه به خارج می روم
8. I need a breath of fresh air.
[ترجمه ترگمان] یه نفس تازه از هوای تازه میخوام
[ترجمه گوگل]من نیاز به نفس هوای تازه دارم
[ترجمه گوگل]من نیاز به نفس هوای تازه دارم
9. I opened the window and took a breath of fresh air.
[ترجمه ترگمان]پنجره را باز کردم و نفس تازه کشیدم
[ترجمه گوگل]پنجره را باز کردم و هوای تازه نفس کشیدم
[ترجمه گوگل]پنجره را باز کردم و هوای تازه نفس کشیدم
10. Not a breath of fresh air stirred the long white curtains.
[ترجمه ترگمان]هیچ نسیمی از هوای تازه، پرده های سفید بلند را تکان نمی داد
[ترجمه گوگل]یک نفس از هوای تازه، پرده های بلند سفید را به هم ریخت
[ترجمه گوگل]یک نفس از هوای تازه، پرده های بلند سفید را به هم ریخت
11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
12. We'll get a breath of fresh air at lunchtime.
[ترجمه ترگمان]هنگام ناهار نفسی تازه خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]در ناهار، نفس تازه ای می گیریم
[ترجمه گوگل]در ناهار، نفس تازه ای می گیریم
13. I'm dying for a breath of fresh air.
[ترجمه ترگمان]برای یک نفس تازه در حال مرگ هستم
[ترجمه گوگل]من برای نفس کشیدن از هوا تازه میمیرم
[ترجمه گوگل]من برای نفس کشیدن از هوا تازه میمیرم
14. Comes to corner of the street for a breath of fresh air.
[ترجمه ترگمان]به گوشه خیابان می رود تا نفسی تازه کند
[ترجمه گوگل]برای یک نفس از هوای تازه به گوشه ای از خیابان می آید
[ترجمه گوگل]برای یک نفس از هوای تازه به گوشه ای از خیابان می آید
15. I'm just going outside for a breath of fresh air.
[ترجمه ترگمان]من فقط میرم بیرون یه نفسی تازه کنم
[ترجمه گوگل]من فقط برای یک نفس از هوای تازه به خارج می روم
[ترجمه گوگل]من فقط برای یک نفس از هوای تازه به خارج می روم
پیشنهاد کاربران
یه چیز جدید، هیجان انگیز تر ، متفاوت و خوشایند
ببخشید این چ معنی داره؟
هوای تازه استنشاق کردن، معمولا به شکل خودمانی میشه، یک هوای تازه ای کنیم
هوای تازه
شخصی که تغییر به وجود میاره
منادیِ تغییر
منادیِ تغییر
کلمات دیگر: