کلمه جو
صفحه اصلی

punchy


(عامیانه)، نیرومند، پرزور، موثر، گیرا

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) رجوع شود به: punch-drunk


پانچ


(عامیانه) نیرومند، پرزور، موثر، گیرا


انگلیسی به انگلیسی

• dazed and confused as a result of repeated blows to the head; energetic, lively
if you describe a piece of writing as punchy, you mean that it is effective and forceful, because points are made clearly, briefly, and decisively.

صفت ( adjective )
حالات: punchier, punchiest
• : تعریف: (informal) dazed or confused from, or as though from, repeated punches to the head; punch-drunk.

جملات نمونه

1. The article is written in his usual punchy style.
[ترجمه Shirinbahari] این مقاله با سبک تاثیر گذار او نوشته شده است.
[ترجمه ترگمان]مقاله به سبک معمول خود نوشته شده است
[ترجمه گوگل]این مقاله در سبک معمولی پانچ نوشته شده است

2. Try to write using short, punchy sentences.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید با استفاده از جملات کوتاه و موثر بنویسید
[ترجمه گوگل]سعی کنید با استفاده از جملات کوتاه و جملهای بنویسید

3. Would a particular setting help to maintain a punchy sound?
[ترجمه ترگمان]آیا یک تنظیمات خاص ممکن است به حفظ یک صدای قوی کمک کند؟
[ترجمه گوگل]آیا یک تنظیم خاص کمک می کند تا صدای پانچ را حفظ کند؟

4. Start with a punchy sentence, get them reading.
[ترجمه ترگمان]با یک جمله قوی شروع کنید، آن ها را بخوانید
[ترجمه گوگل]با یک حکم قطعی شروع کنید، آنها را بخوانید

5. There were punchy announcements from two oil exploration companies closely followed by private punters.
[ترجمه ترگمان]از دو شرکت اکتشاف نفت در ارتباط نزدیکی با شرکت های خصوصی خبر داده شد
[ترجمه گوگل]اعلامیه های پانچی از دو شرکت اکتشاف نفت وجود داشت که بلافاصله پس از آن توسط پرچم های خصوصی به نمایش در آمد

6. Fast, punchy and decisive, this double album is a welcome return for the pioneering Dogs.
[ترجمه ترگمان]سریع، قوی و قاطع، این آلبوم دونفره بازگشت خوشایندی برای سگ های پیشگام است
[ترجمه گوگل]سریع، پانچ و قاطع، این آلبوم دوگانه یک بازگشت خوش آمدید برای سگ پیشگام است

7. Share valuations are punchy, earnings momentum faded.
[ترجمه ترگمان]valuations به اشتراک گذاشته شده اند، مومنتوم درآمدها محو شده اند
[ترجمه گوگل]ارزیابی به اشتراک گذاشته شده است، حرکت درآمدی کاهش یافته است

8. However, this album is all about the punchy bass.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این آلبوم همه چیز در مورد ترکیب قوی است
[ترجمه گوگل]با این حال، این آلبوم همه چیز در مورد باس پانچ است

9. Grappling with election issues in fine punchy form.
[ترجمه ترگمان]grappling با مسائل انتخاباتی به شکل بد ترکیب می شود
[ترجمه گوگل]با مسائل انتخاباتی در فرم ظریف و خشن برخورد کنید

10. There are some punchy horn arrangements on Your Heart and the title track, and pretty country stylings on Come With Me.
[ترجمه ترگمان]چند تا arrangements قوی روی قلب و راه عنوان وجود داره، و یه سرزمین زیبا با من بیا
[ترجمه گوگل]برخی از ترفندهای شاخ و برگ در قلب شما و آهنگ عنوان، و سبک های زیبا در کشور با بیا با من وجود دارد

11. Punchy green fig aromas with a hint of flintiness on the nose.
[ترجمه ترگمان]آن رایحه خوش green سبز را با ایما و اشاره بر بینی نشان می داد
[ترجمه گوگل]پوسچهای از عطرهای سمی سبز با اشاره به چسبندگی بینی به بینی

12. 'T as hard-edged as the punchy production several contemporary urban sets have presented.
[ترجمه ترگمان]T به عنوان تولید موثر چند مجموعه شهری معاصر ارایه شده است
[ترجمه گوگل]چندین شهر شهری معاصر را به عنوان تولید پانچی به عنوان سخت کار کرده اند

13. That punchy rate of growth helps explain the biggest surprise.
[ترجمه ترگمان]این نرخ موثر رشد کمک می کند تا بزرگ ترین شگفتی را توضیح دهد
[ترجمه گوگل]این نرخ پانچ رشد کمک می کند تا بزرگترین تعجب را توضیح دهد

14. You felt sort of punchy and spaced out.
[ترجمه ترگمان]تو یه جورایی دلت می خواست تنگ بشه و از فکر بیرون رفت
[ترجمه گوگل]تو احساس تنهایی کردی و فاصله گرفتی

پیشنهاد کاربران

مفید

نیرومند. گیرا. موثر
his style is journalistic, with short punchy sentences

Clear and effective

گیج
سردرگم
درمانده


کلمات دیگر: