کلمه جو
صفحه اصلی

draw out


معنی : بیرون کشیدن از، استخراج کردن، طولانی کردن، طول دادن
معانی دیگر : 1- طولانی کردن، به درازا کشاندن 2- بیرون کشیدن، درآوردن 3- (حرف) کشیدن (از کسی)

انگلیسی به فارسی

طول دادن، طول کشیدن


بازی را به نفع خود برگرداندن


کشیدن، بیرون کشیدن از، استخراج کردن، طولانی کردن، طول دادن


انگلیسی به انگلیسی

• make longer, extend; get a person to talk

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] بیرون کشیدن، استخراج کردن

مترادف و متضاد

prolong


بیرون کشیدن از (فعل)
draw out

استخراج کردن (فعل)
exploit, extract, elicit, pan, educe, draw out

طولانی کردن (فعل)
stretch, extend, imp, lengthen, elongate, prolong, prolongate, draw out, stretch out

طول دادن (فعل)
extend, protract, prolong, draw out

Synonyms: attract, continue, drag, drag out, elongate, extend, lead on, lengthen, make longer, prolongate, protract, pull, spin, spin out, stretch, string out, tug


Antonyms: clip, shorten


Make something last for more time than is necessary (as evening)


Improve a losing hand to a winning hand by receiving additional cards


جملات نمونه

1. It's important to draw out a child's potential capacities.
[ترجمه ترگمان]مهم است که از ظرفیت های بالقوه یک کودک استفاده کنید
[ترجمه گوگل]مهم است که ظرفیت بالقوه کودک را بیرون بیاوریم

2. How much money did you draw out?
[ترجمه ترگمان]چقدر پول بیرون کشیدی؟
[ترجمه گوگل]چقدر پول خرج کردید؟

3. Draw out the wire until it is very thin.
[ترجمه ترگمان]سیم را تا وقتی که خیلی نازک است بیرون بکشید
[ترجمه گوگل]سیم را تا زمانی که بسیار نازک است بکشید

4. I shall have to draw out some more money to pay all these people.
[ترجمه ایزدی] من باید پول بیشتری در بیاورم تا پول همه ی این افراد را بپردازم.
[ترجمه ترگمان]من باید پول بیشتری بیرون بکشم تا به همه این مردم پول بدهم
[ترجمه گوگل]من باید پول بیشتری بپردازم تا تمام این افراد را بپردازم

5. The teacher helped to draw out the meaning of the poem.
[ترجمه ترگمان]معلم به نقاشی کردن معنای شعر کمک کرد
[ترجمه گوگل]معلم به معنی شعر کمک کرد

6. The days begin to draw out noticeably.
[ترجمه Shirinbahari] روزها به طور قابل توجهی طولانی شدند.
[ترجمه ایزدی] روزها به طور قابل توجهی کش می آیند
[ترجمه ترگمان]روزها به طور قابل توجهی شروع به بیرون کشیدن می کنند
[ترجمه گوگل]روزها شروع به کشیدن میکنند

7. The days begin to draw out after the winter solstice.
[ترجمه ترگمان]روزها بعد از انقلاب زمستانی شروع می شود
[ترجمه گوگل]این روزها پس از انقلاب زمستانی آغاز می شود

8. We tried to draw out the kind of changes that might help make the whole thing happen.
[ترجمه ترگمان]ما سعی کردیم از نوع تغییراتی که ممکن است به انجام همه چیز کمک کنند، استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]ما سعی کردیم تغییراتی را ایجاد کنیم که ممکن است به همه چیز کمک کند

9. The task, then, is not to draw out an entire nucleus but to scoop out a bunch of chromosomes.
[ترجمه ترگمان]پس وظیفه آن نیست که یک هسته کامل بیرون بکشد، بلکه مجموعه ای از کروموزوم ها را بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]پس از آن، وظیفه نیست که یک هسته کامل را بیرون بکشیم، بلکه یک کروموزوم را از بین ببریم

10. Staff will draw out a length of any roll for inspection.
[ترجمه ترگمان]کارکنان طول هر غلت برای بازرسی را تنظیم خواهند کرد
[ترجمه گوگل]کارکنان طول هر رول را برای بازرسی می کشند

11. However, we can draw out some general conclusions.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ما می توانیم به برخی نتایج کلی برسیم
[ترجمه گوگل]با این وجود، ما می توانیم برخی نتایج کلی را بیابیم

12. Do you have any tools to draw out the cork?
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ ابزاری برای بیرون کشیدن چوب پنبه در اختیار دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما ابزارهایی برای برداشتن چوب پنبه دارید؟

13. Its proboscis works like a syringe to draw out blood.
[ترجمه ترگمان]proboscis مثل یک سرنگ برای بیرون کشیدن خون عمل می کند
[ترجمه گوگل]پروبوسس آن به عنوان یک سرنگ برای برداشتن خون کار می کند

14. He will draw out the names of the lucky winners.
[ترجمه Shirinbahari] نام های برندگان خوش شانس را بیرون کشید.
[ترجمه ترگمان]او اسامی برندگان خوش شانس را ترسیم خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او نام برندگان خوش شانس را به دست خواهد آورد

پیشنهاد کاربران

اگر out جز فعل باشد:
● برداشت کردن پول از بانک
● شخصی رو از فکر یا پریشانی دراوردن
● کش دادن موضوع
● جزییات مساله ای را مورد بحث قرار دادن

اگر out حرف اضافه باشد:
● رسم کردن، کشیدن ( چیزی را متوجه شدن و سپس رسم کردن )

Draw some body out:
به معنی کلنجار رفتن با کسی به منظور اینکه ازش حرف بکشی هم به کار میره
We should draw her out

کش دادن موضوع

به دست آوردن ( اطلاعات، نتیجه و. . . )

استخراج کردن

حرف کشیدن از. . . .

پول از حساب بیرون کشیدن. طول کشیدن غیرعادی چیزی. با جزئیات کامل اطلاع دادن. خودمانی صحبت کردن

پول برداشت کردن. طولانی کردن سخنرانی



به تصویر کشیدن

بیرون کشیدن چیزی/کسی از
( pull out= )

1 ) He drew the cork out of the bottle
او چوب پنبه درب بطری رو بیرون کشید
2 ) I drew out �200
۲۰۰ پوندز پول از حساب ( بانکی ) م بیرون کشیدم
3 ) Can I draw $80 out of my account?
میشه ۸۰ دلار از حساب ( بانکی ) م بیرون بیارم؟
4 ) The ducts draw out stale air
اون لوله ها هوای محبوس/درجا را خارج میکنن
5 ) The company has been drawing gas and oil out of the rich ground for 62 years
این شرکت ۶۲ ساله داره نفت و گاز استخراج می کنه از این زمین غنی

به معنی اینکه خجالت طرف مقابل رو کم کردن هم میده

یخ کسی رو باز کردن، از لاک خجالت در آوردن


کلمات دیگر: