سر پا نگهداشتن
prop up
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• support, hold up
جملات نمونه
1. We had to prop up the roof with a wooden post.
[ترجمه Mrill] مجبور شدیم با تیرکی چوبی سقف رو سرپا نگهداریم
[ترجمه ترگمان]مجبور بودیم با یه تیر چوبی سقف رو نصب کنیم[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم پشت بام را با پست چوبی بپوشانیم
2. The government refuses to prop up inefficient industries.
[ترجمه ترگمان]دولت از تکیه کردن به صنایع ناکافی خودداری می کند
[ترجمه گوگل]دولت از حمایت از صنایع ناکارآمد خودداری می کند
[ترجمه گوگل]دولت از حمایت از صنایع ناکارآمد خودداری می کند
3. If you have difficulty sitting like this, prop up your back against a wall.
[ترجمه ترگمان]اگر در این وضع دشواری دارید، به دیوار تکیه کنید
[ترجمه گوگل]اگر دچار مشکل نشوید، پشت خود را در برابر دیوار قرار دهید
[ترجمه گوگل]اگر دچار مشکل نشوید، پشت خود را در برابر دیوار قرار دهید
4. They had to prop up the tree with long poles under the branches.
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور شدند درخت را با تیره ای بلند زیر شاخه ها بالا بکشند
[ترجمه گوگل]آنها بایستی درختان را با قطبهای بلند زیر شاخه ها نگه دارند
[ترجمه گوگل]آنها بایستی درختان را با قطبهای بلند زیر شاخه ها نگه دارند
5. The government introduced measures to prop up the stock market.
[ترجمه ترگمان]دولت تدابیری را برای حمایت از بازار سهام معرفی کرد
[ترجمه گوگل]دولت اقداماتی را جهت تدارک بازار سهام انجام داد
[ترجمه گوگل]دولت اقداماتی را جهت تدارک بازار سهام انجام داد
6. The builders are trying to prop up the crumbling walls of the church.
[ترجمه ترگمان]سازندگان کلیسا سعی می کنند دیواره ای سنگی کلیسا را تشکیل دهند
[ترجمه گوگل]سازندگان تلاش می کنند تا دیوارهای سقوط کلیسا را از بین ببرند
[ترجمه گوگل]سازندگان تلاش می کنند تا دیوارهای سقوط کلیسا را از بین ببرند
7. Prop up with a cocktail stick from behind if necessary.
[ترجمه ترگمان] اگه لازم شد با یه مخلوط از پشت سر بزنید
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم با یک چوب کوکتل از پشت عقب بکشید
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم با یک چوب کوکتل از پشت عقب بکشید
8. Attempts by the UK government to prop up the pound on the exchange markets degenerated into chaos.
[ترجمه ترگمان]تلاش دولت بریتانیا برای پشتیبانی از پوند در بازارهای ارز تبدیل به هرج و مرج شد
[ترجمه گوگل]تلاش های دولت انگلیس برای حمایت از پوند در بازارهای ارز، به هرج و مرج تبدیل شد
[ترجمه گوگل]تلاش های دولت انگلیس برای حمایت از پوند در بازارهای ارز، به هرج و مرج تبدیل شد
9. Second, the state will continue to prop up inefficient state enterprises.
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، دولت به حمایت از شرکت های دولتی ناکارآمد ادامه خواهد داد
[ترجمه گوگل]دوم، دولت همچنان به حمایت از ناکارآمدی شرکت های دولتی ادامه خواهد داد
[ترجمه گوگل]دوم، دولت همچنان به حمایت از ناکارآمدی شرکت های دولتی ادامه خواهد داد
10. They are trying to prop up the tumbling stockmarket by cutting the supply of new issues.
[ترجمه ترگمان]آن ها در تلاش هستند تا با کاهش عرضه مشکلات جدید، stockmarket ایجاد شده را پشتیبانی کنند
[ترجمه گوگل]آنها سعی دارند تا بازار سهام را با کاهش عرضه مسائل جدید کنار بگذارند
[ترجمه گوگل]آنها سعی دارند تا بازار سهام را با کاهش عرضه مسائل جدید کنار بگذارند
11. They prop up prices for growers by controlling production rather than through federal subsidies.
[ترجمه ترگمان]آن ها قیمت پنبه کاران را با کنترل تولید به جای سوبسیدهای فدرال حفظ می کنند
[ترجمه گوگل]آنها تولیدات را با کنترل تولید و نه یارانه های فدرال افزایش می دهند
[ترجمه گوگل]آنها تولیدات را با کنترل تولید و نه یارانه های فدرال افزایش می دهند
12. The inquiry learning system and its prop up the conditions are structured.
[ترجمه ترگمان]سیستم یادگیری پرسشگری و پشتیبانی آن از شرایط ساختار یافته هستند
[ترجمه گوگل]سیستم یادگیری پرس و جو و شرایط پیشنهادی آن ساختار یافته است
[ترجمه گوگل]سیستم یادگیری پرس و جو و شرایط پیشنهادی آن ساختار یافته است
13. The plan that prop up had ended the first batch.
[ترجمه ترگمان]نقشه ای که به پایان رسیده بود، اولین بار بود
[ترجمه گوگل]برنامه ای که پشت سر گذاشت اولین گروه را به پایان رساند
[ترجمه گوگل]برنامه ای که پشت سر گذاشت اولین گروه را به پایان رساند
14. That, in turn, should prop up construction spending andboost consumer spending.
[ترجمه ترگمان]این امر به نوبه خود باید هزینه های ساخت و مصرف کنندگان را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]این، به نوبه خود، باید مخارج ساخت و ساز و هزینه های مصرف کننده را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]این، به نوبه خود، باید مخارج ساخت و ساز و هزینه های مصرف کننده را افزایش دهد
پیشنهاد کاربران
تکیه گاه ساختن
سر پا نگهداشتن، ممانعت از افتادن و لغزش چیزی، حمایت کردن
جلوگیری کردن از افتادن چیزی با گذاشتن چیزی دیگر در زیر آن ( مثلا درختی که پربار شده و داره میفته و شما چیزی را در زیر شاخه های آن میگذارید تا نشکند )
جلوی سقوط چیزی را گرفتن
تقویت کردن
کلمات دیگر: