پیشرفت، پیشرفت کردن، پیش رفتن
progressing
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• developing, growing
جملات نمونه
1. they were progressing at an easy pace
آنان (با گام های) آهسته پیش می رفتند.
2. the patient's health is progressing
حال بیمار رو به بهبود است.
پیشنهاد کاربران
رو به پیشرفت
پیشرفت کردن
کلمات دیگر: