کلمه جو
صفحه اصلی

reflate


(اقتصاد) تورم ایجاد کردن، تحرک بخشیدن

انگلیسی به فارسی

(اقتصاد) تورم ایجاد کردن، تحرک بخشیدن


reflate


انگلیسی به انگلیسی

• to reflate a country's economy means to increase the amount of money that is available for use in order to encourage more economic activity; a technical term in economics.

جملات نمونه

1. The administration may try to reflate the economy next year.
[ترجمه ترگمان]دولت ممکن است تلاش کند اقتصاد را در سال آینده تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه گوگل]دولت می تواند سال آینده تلاش کند تا اقتصاد را تغییر دهد

2. They had to reflate with a view to stimulate their domestic economy.
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور بودند با دیدگاه تحریک اقتصاد داخلی خود موافقت کنند
[ترجمه گوگل]آنها مجبور بودند با نگاهی به تحریک اقتصاد داخلی خود، از آن استفاده کنند

3. We must reflate demand and increase consumption.
[ترجمه ترگمان]ما باید تقاضا کنیم و مصرف را افزایش دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید تقاضا را کاهش دهیم و مصرف را افزایش دهیم

4. The government hopes to increase consumer demand and therefore industrial production by reflating .
[ترجمه ترگمان]دولت امیدوار است که تقاضای مصرف کنندگان را افزایش دهد و در نتیجه تولید صنعتی توسط reflating افزایش یابد
[ترجمه گوگل]دولت امیدوار است که تقاضای مصرف کننده و در نتیجه تولید صنعتی را با بازدهی افزایش دهد

5. LONDON (Reuters) - Britain needs to reflate its mortgage markets to save its economy and its banks. Problem is, few want to borrow and there is precious little money to lend.
[ترجمه ترگمان]لندن (رویترز)- بریتانیا نیاز دارد بازارهای وام مسکن خود را برای صرفه جویی در اقتصاد و بانک های آن آماده کند مساله این است که افراد کمی می خواهند قرض بگیرند و پول کمی برای قرض دادن وجود دارد
[ترجمه گوگل]لندن (رویترز) - بریتانیا نیاز دارد تا بازار های وام مسکن خود را برای صرفه جویی در اقتصاد و بانک هایش باز کند مشکل این است که چند نفر می خواهند قرض بگیرند و پول کمتری برای قرض دادن وجود دارد

6. Assets are already dear, it is said; there are no bubbles left to reflate.
[ترجمه ترگمان]این گونه گفته می شود: سرمایه هم اکنون گرامی است؛ هیچ bubbles برای reflate باقی نمانده است
[ترجمه گوگل]گفته می شود که دارایی ها بسیار عزیز هستند هیچ حبابی برای انعکاس وجود ندارد

7. Major central banks have recently ventured into quantitative easing, or direct expansion of the money supply, as a way to reflate sagging economies.
[ترجمه ترگمان]بانک های مرکزی اصلی اخیرا به کاهش کمی، یا گسترش مستقیم تامین مالی، به عنوان راهی برای کاستن از رکود اقتصادی دست زده اند
[ترجمه گوگل]بانک های مرکزی عمده اخیرا به کاهش کمی و یا گسترش مستقیم عرضه پول به عنوان یک راه برای رفع اقتصادهای تضعیف شده علاقه مند شده اند

8. Although the current building bubble should have been foreseen by policy makers when seeking to reflate China's economy since the minor global recession of 2008/ it would not have been planned.
[ترجمه ترگمان]اگرچه ایجاد حباب در حال حاضر باید توسط سیاست گذاران پیش بینی شده باشد هنگامی که به دنبال تثبیت اقتصاد چین از زمان رکود اقتصادی کوچک سال ۲۰۰۸ بوده است
[ترجمه گوگل]گرچه حباب ساخت و ساز در حال حاضر باید توسط سیاست گذاران پیش بینی شده بود که به دنبال انحطاط اقتصاد چین از زمان رکود جهانی در سال 2008 بود / برنامه ریزی نشده بود

9. Many holes can be picked in their pledges to reflate the world economy and re-regulate global finance.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سوراخ ها را می توان در وعده های خود برای احیای اقتصاد جهانی و تنظیم مجدد امور مالی جهانی برداشت
[ترجمه گوگل]بسیاری از سوراخ ها را می توان در وعده های خود برای رفع اقتصاد جهان و تنظیم مجدد مالیات جهانی انتخاب کرد

10. Rather, it is a case of not rewarding your neighbours when you stimulate spending and are adding to world demand: neighbours should reflate their own economies.
[ترجمه ترگمان]بلکه، این موردی است که وقتی شما هزینه ها را تحریک می کنید و به تقاضای جهانی اضافه می کنید، به همسایگان خود پاداش ندهید: همسایگان باید اقتصاد خود را تحت تاثیر قرار دهند
[ترجمه گوگل]بلکه این موردی است که همسایگان خود را تحسین نمیکنند وقتی که هزینه های خود را تحریک می کنید و به تقاضای جهان افزوده می شود، همسایگان باید اقتصاد خودشان را تغییر دهند

11. That suggests the authorities should take drastic steps to reflate the economy, jolting it out of its stupor and weakening the currency.
[ترجمه ترگمان]این امر حاکی از آن است که مقامات باید گام هایی جدی بردارند تا اقتصاد را تحت تاثیر قرار دهند و آن را از گیجی و ضعف واحد پول خرد کنند
[ترجمه گوگل]این امر نشان می دهد که مقامات باید اقدامات جدی ای را برای رفع اقتصاد، بیرون آمدن از استوف و تضعیف ارز انجام دهند

12. A problem is that increasingly larger responses mean at some point at an economy just can't issue enough debt reflate its economy because there is already too much debt.
[ترجمه ترگمان]یک مشکل این است که واکنش های بزرگ تر به طور فزاینده ای به این معنا هستند که در برخی از نقاط، اقتصاد نمی تواند بدهی کافی به اقتصاد خود را صادر کند، زیرا در حال حاضر بدهی های زیادی وجود دارد
[ترجمه گوگل]مشکل این است که پاسخ های به طور فزاینده ای بزرگتر در بعضی مواقع در اقتصاد تاثیر می گذارند و نمیتوانند به اندازه کافی بدهی های خود را رفع کنند، زیرا قبلا بدهی های زیادی وجود دارد

13. Existing beyond the state's remit, such institutions would be unwilling conscripts to any attempt by Beijing to reflate the economy through muscular intervention.
[ترجمه ترگمان]موجود فراتر از مهلت دولت، این موسسات وظیفه خود را به انجام هر گونه تلاش پکن برای تضعیف اقتصاد از طریق مداخله عضلانی انجام می دهند
[ترجمه گوگل]این موجودات فراتر از وظیفه دولت، این موسسات را به تلاش های پکن برای رد کردن اقتصاد از طریق مداخلات عضلانی نمی خواست

14. Of course, it would not make sense to dump all of this at once, but selective thinning out of the portfolio as assets reflate would make sense.
[ترجمه ترگمان]البته، تخلیه همه این ها در یک زمان کافی نیست، اما نازک شدن گزینشی از پورتفولیو به عنوان دارایی reflate منطقی بنظر می رسد
[ترجمه گوگل]البته، منطقی نیست که همه اینها را یکبار بگذرانیم، اما انتخاب غیرمستقیم از نمونه کارها به عنوان دارایی انعکاس دهنده، حساس است

پیشنهاد کاربران

گسترش تولید و تحرک اقتصادی ( بدست دولت ) با محرکهای مالی یا پولی


کلمات دیگر: