1. his intimacy with british history
بصیرت او در تاریخ انگلستان
2. their intimacy increased and they decided to get married
صمیمیت آنها زیادتر شد و تصمیم به زناشویی گرفتند.
3. he injected a note of intimacy into our conversations
او به مکالمات ما یک حالت خودمانی داد.
4. His claims to an intimacy with the President are somewhat exaggerated.
[ترجمه ترگمان]ادعاهای او نسبت به نزدیکی با رئیس جمهور تا حدی اغراق آمیز است
[ترجمه گوگل]ادعاهای وی نسبت به نزدیکی با رئیس جمهور تا حدودی اغراق آمیز است
5. She isn't capable of real intimacy.
[ترجمه ترگمان]او قادر به صمیمیت واقعی نیست
[ترجمه گوگل]او توانایی صمیمیت واقعی ندارد
6. His intimacy with Japan makes him the likely choice as ambassador to that country.
[ترجمه ترگمان]صمیمیت او با ژاپن باعث می شود که او به عنوان سفیر در آن کشور انتخاب شود
[ترجمه گوگل]نزدیکی او با ژاپن باعث می شود او به عنوان سفیر در این کشور انتخاب شود
7. Intimacy between teachers and students is not recommended.
[ترجمه ترگمان]صمیمیت بین معلمان و دانش آموزان توصیه نمی شود
[ترجمه گوگل]نزدیکی بین معلمان و دانش آموزان توصیه نمی شود
8. A writer must develop an intimacy with the subject at hand.
[ترجمه ترگمان]نویسنده باید با سوژه در دست دوستی ایجاد کند
[ترجمه گوگل]یک نویسنده باید صمیمیت با موضوع در دست داشته باشد
9. The noise destroyed the intimacy of their conversation.
[ترجمه ترگمان]سر و صدا the را از بین برد
[ترجمه گوگل]سر و صدا صمیمیت مکالمه خود را نابود کرد
10. We all unconsciously erect barriers against intimacy.
[ترجمه ترگمان]ما به طور ناخودآگاه موانع را بر ضد دوستی استوار می کنیم
[ترجمه گوگل]همه ما ناخودآگاه موانعی علیه صمیمیت ایجاد می کنیم
11. He enjoys an intimacy with the prime minister.
[ترجمه ترگمان]او از دوستی با نخست وزیر برخوردار است
[ترجمه گوگل]او با نخست وزیر ارتباط نزدیکی دارد
12. The borderline between friendship and intimacy is often hard to define.
[ترجمه ترگمان]تعریف مرز بین دوستی و صمیمیت اغلب دشوار است
[ترجمه گوگل]مرز بین دوستی و صمیمیت اغلب دشوار است
13. The old intimacy between them had gone for ever.
[ترجمه ترگمان]صمیمیت سابق بین آن ها همیشه از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]صمیمیت قدیمی بین آنها تا کنون رفته است
14. Jokes establish an intimacy between the teller and the hearer.
[ترجمه ترگمان]جوک ها نوعی صمیمیت بین گوینده و شنونده ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]جوک ها صمیمیت بین تاهل و شنونده برقرار می کنند
15. The truth was he did not feel like intimacy with any woman.
[ترجمه ترگمان]حقیقت این بود که او دوست نداشت با هر زنی ارتباط برقرار کند
[ترجمه گوگل]حقیقت این بود که او هیچ ارتباطی با هر زن نداشت