کلمه جو
صفحه اصلی

metabolize


(زیست شناسی) سوخت و ساز کردن، دگرگوهریدن، پزانیدن، دگرگون کردن از طریق متابولیزم

انگلیسی به فارسی

دگرگون کردن از طریق متابولیزم


متابولیزه می شود، دگرگون کردن از طریق متابولیزم


انگلیسی به انگلیسی

• subject to metabolism; produce by metabolism; change by metabolism (also metabolise)

جملات نمونه

1. the body cannot metabolize certain minerals
بدن نمی تواند برخی مواد معدنی را سوخت و ساز کند.

2. Your body can take the time necessary to metabolize fats.
[ترجمه ترگمان]بدن شما می تواند زمان لازم برای metabolize چربی ها را داشته باشد
[ترجمه گوگل]بدن شما می تواند زمان لازم برای متابولیسم چربی ها را بگیرد

3. We metabolize alcohol at different rates.
[ترجمه ترگمان]ما به میزان متفاوتی الکل مصرف می کنیم
[ترجمه گوگل]ما الکل را با نرخ های مختلف متابولیزه می کنیم

4. Our bodies constantly metabolize the food we eat.
[ترجمه ترگمان]بدن های ما به طور مداوم غذایی که می خوریم را خنثی می کنند
[ترجمه گوگل]بدن ما به طور مداوم مواد غذایی را که می خورند متابولیزه می کند

5. The majority of cortisol is either metabolized in various tissues or conjugated in the liver and excreted.
[ترجمه ترگمان]اکثر of یا metabolized در بافت های مختلف یا conjugated در کبد یا دفع می شوند
[ترجمه گوگل]اکثریت کورتیزول متابولیزه می شود در بافت های مختلف و یا کونژوگه در کبد و دفع می شود

6. These amines are metabolized by an enzyme now named monoamine oxidase.
[ترجمه ترگمان]این آمین ها در حال حاضر آنزیم نامیده می شوند که در حال حاضر آنزیم نامیده می شود
[ترجمه گوگل]این آمین ها توسط یک آنزیم که به نام مونوامین اکسیداز به نام مونوآمین اکسیداز متابولیزه می شود متابولیزه می شود

7. Being herbivores, guinea pigs eat almost constantly, and metabolize food very quickly.
[ترجمه ترگمان]pigs هندی که خوار هستند تقریبا به طور مداوم غذا می خورند و به سرعت غذا می خورند
[ترجمه گوگل]خوکچه های دریایی، به عنوان گیاهخواران، تقریبا به طور مداوم غذا می خورند و به سرعت مواد غذایی را متابولیزه می کنند

8. If an expectant mother can't metabolize sugar properly, her fetus may start producing extra insulin.
[ترجمه ترگمان]اگر یک مادر باردار نتواند قند را به درستی تنظیم کند، جنین او ممکن است شروع به تولید انسولین بیشتری کند
[ترجمه گوگل]اگر مادر باردار نتواند به درستی متابولیزه کند، جنین ممکن است شروع به تولید انسولین اضافی کند

9. Because living creatures metabolize only certain types of carbon, the sediment record becomes a proxy for large-scale patterns in the carbon cycle.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که موجودات زنده تنها انواع خاصی از کربن را جذب می کنند، سابقه رسوب به یک پروکسی برای الگوهای مقیاس بزرگ در چرخه کربن تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]از آنجا که موجودات زنده تنها انواع خاصی از کربن را متابولیزه می کنند، رسوب رسوب می شود به عنوان یک پروکسی برای طرح های بزرگ در چرخه کربن

10. The plant endophyte can metabolize many intereting secondary metabolites with novel structure and distinctive activities, which is an important source of new bioactive moleculars.
[ترجمه ترگمان]گیاه endophyte می تواند بسیاری از متابولیت های ثانویه را با ساختار جدید و فعالیت های متمایز ایجاد کند که یک منبع مهم of جدید زیست فعال جدید است
[ترجمه گوگل]Endophyte گیاهی می تواند بسیاری از متابولیت های ثانویه متقابل را با ساختار جدید و فعالیت های متمایز متابولیزه کند که منبع مهمی از مولکول های زیست فعال جدید است

11. Moreover, the body uses fewer calories to metabolize fat than it does to metabolize other foods.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بدن از کالری کمتری نسبت به چربی های اشباع شده استفاده می کند نسبت به غذاهای دیگر
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بدن از کالری کمتری برای متابولیسم چربی استفاده می کند تا آن را برای متابولیسم سایر مواد غذایی استفاده کند

12. Soluble fiber helps the body metabolize fats, cholesterol and carbohydrates, and lowers blood cholesterol levels.
[ترجمه ترگمان]فیبر Soluble به چربی بدن، کلسترول و کربو هیدرات ها کمک می کند و سطح کلسترول خون را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]فیبر محلول به بدن کمک می کند که چربی ها، کلسترول و کربوهیدرات را متابولیزه کند و سطح کلسترول خون را کاهش دهد

13. Just two capsules a day help metabolize protein, eliminate bloat and detoxify your system.
[ترجمه ترگمان]تنها دو کپسول در روز به metabolize پروتیین کمک می کنند، باعث از بین رفتن باد و سم زدایی سیستم شما می شوند
[ترجمه گوگل]فقط دو کپسول در روز به متابولیسم پروتئین، از بین بردن نفخ و سم زدایی سیستم شما کمک می کند

14. BDP does not directly influence the intercellular RNA metabolize of the lymphocyte.
[ترجمه ترگمان]BDP به طور مستقیم نفوذ RNA intercellular of را تحتتاثیر قرار نمی دهد
[ترجمه گوگل]BDP به طور مستقیم بر متابولیسم سلول های RNA از لنفوسیت تاثیر نمی گذارد

15. The invention relates to a rhodococcus that can metabolize nicotine and application thereof, and belongs to the technical field of applied microbiology.
[ترجمه ترگمان]این اختراع به rhodococcus مربوط می شود که نیکوتین و کاربرد آن را به همراه دارد و به حوز فنی of کاربردی تعلق دارد
[ترجمه گوگل]اختراع مربوط به یک رودوکوک است که می تواند نیکوتین را متابولیزه و کاربرد آن، و متعلق به زمینه فنی میکروبیولوژی کاربردی است

The body cannot metabolize certain minerals.

بدن نمی‌تواند برخی مواد معدنی را سوخت و ساز کند.


پیشنهاد کاربران

متابولیزه، متابولیزه کردن

سوخت و ساز بدن ، متابولیزم

تغییر کردن

سوزاندن ( چربی، غذا. . در بدن )
Your body can take the time necessary to metabolize fats.
بدن شما می تواند زمان لازم برای سوزاندن چربی را داشته باشد


کلمات دیگر: