1. Thus the theocratic ideal of Godefroy de Bouillon would have found fulfilment.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب کمال مطلوب of دو Bouillon را به دست خواهد آورد
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب، آرمان گئوتفری د بویلون، تئوتکاترا را تحقق بخشید
2. Iran has had a theocratic Shiite regime since Shah Mohammed Reza Pahlavi was ousted in the Islamic Revolution of 197
[ترجمه ترگمان]حکومت ایران از زمان شاه محمد رضا پهلوی در انقلاب اسلامی ۱۹۷ برکنار شد
[ترجمه گوگل]ایران شاهد رژیم شیعه بود که از زمان شاه محمد رضا پهلوی در انقلاب اسلامی 197
3. Kline speaks of this as the Sabbath sign's theocratic stamping function.
[ترجمه ترگمان]کلاین از این موضوع به عنوان نماد Sabbath sign استفاده می کند
[ترجمه گوگل]کلاین از این به عنوان علامت گذاری تئوکراتیک علامت سبت سخن می گوید
4. The heartland of Islam, by contrast, is theocratic.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، قلب اسلام خدایی است
[ترجمه گوگل]در مقابل، مرکز اصلی اسلام، دینی است
5. These obscurantist Christian mullahs are systematically preparing to institute an openly fascistic theocratic regime in the US. And their leader-mad dog Bush Jr.
[ترجمه ترگمان]این روحانیون مسیحی به طور سیستماتیک در حال آماده شدن برای پایه ریزی یک رژیم مذهبی صریح در ایالات متحده هستند و \"سگ دیوانه\" آن ها \"بوش پسر\"
[ترجمه گوگل]این مولاها مسیحی مسیحی به طور سیستماتیک آماده شدن برای ایجاد یک رژیم رسمی فاشیستی در ایالات متحده هستند و بوش جونگ، رهبر و دیوانه او
6. Tibet is in an era of severe conflicts between modern civilization and theocratic caste.
[ترجمه ترگمان]تبت در دوره ای از درگیری های شدید بین تمدن مدرن و طبقه مذهبی قرار دارد
[ترجمه گوگل]تبت در دوره ای از درگیری های شدید بین تمدن مدرن و کاسه های دینی است
7. The so - called government in exile founded by the Dalai Lama practices a theocratic rule.
[ترجمه ترگمان]دولت به اصطلاح دولت تبعید شده توسط دالایی لاما، یک حکومت مذهبی است
[ترجمه گوگل]حکومت به اصطلاح حکومت تبعیدی که توسط دالایی لاما تاسیس شده است، حکومت دینی را اجرا می کند
8. The head of the Lord's Resistance Army, a guerrilla group trying to establish a theocratic government in Uganda using brutal means.
[ترجمه ترگمان]رئیس ارتش مقاومت لرد، یک گروه چریکی که تلاش می کند یک دولت مذهبی در اوگاندا با استفاده از روش های وحشیانه ایجاد کند
[ترجمه گوگل]رئیس ارتش مقاومت پروردگار، یک گروه چریکی است که تلاش می کند تا با استفاده از ابزار وحشیانه دولت دولتی را در اوگاندا ایجاد کند
9. The so - called government in exile founded by the Dalai Lama practices theocratic rule.
[ترجمه ترگمان]دولت به اصطلاح دولتی تبعید شده توسط دالایی لاما، حاکمیت مذهبی را رهبری می کند
[ترجمه گوگل]دولت به اصطلاح حکومت تبعیدی که توسط دالایی لاما تاسیس شده است، حکومت دینی را اجرا می کند
10. The undefended city and the ritual bronzes demonstrated that this kingdom was more theocratic than political.
[ترجمه ترگمان]شهر بی دفاع و مراسم برنزی دینی نشان دادند که این پادشاهی خدایی بیش از سیاست سیاسی است
[ترجمه گوگل]شهر نابود شده و برنزهای مراسم نشان داد که این پادشاهی بیشتر از سنت دینی بود
11. In my view, the Sabbath is primarily an eschatological sign, and only secondarily a theocratic stamp.
[ترجمه ترگمان]در نظر من، روز سبت به درجه اول یک علامت eschatological است و فقط یک علامت خدایی است
[ترجمه گوگل]به نظر من، سبت اساسا یک علامت اسکاتولوژیک است و تنها دومین علامت تئوکراتیک است
12. Chosen by Shalassa among Acolytes, the Priestesses are rulers of the theocratic and matriarchic Sea - Elven society.
[ترجمه ترگمان]برگزیده توسط Shalassa در میان acolytes، حاکمان theocratic و matriarchic دریای Sea - الف هستند
[ترجمه گوگل]انتخاب شده توسط Shalassa در میان Acolytes، Priestess ها حاکمان دریای Theocratic و Matriarchic Sea - Elven هستند
13. It's a question of whether they will politically reunify under close-minded theocratic Islamism or under a more secular and tolerant society.
[ترجمه ترگمان]این یک سوال است که آیا آن ها از نظر سیاسی تحت رهبری theocratic مذهبی و یا تحت جامعه ای سکولار و شکیبا باشند
[ترجمه گوگل]این سوال این است که آیا آنها به لحاظ سیاسی مجددا تحت اسلام گرایی دینی دیدار نزدیک یا تحت یک جامعه سکولار و تحمل آمیز قرار خواهند گرفت
14. The priest caste wields considerable power in this rigidly theocratic society.
[ترجمه ترگمان]جامعه روحانی قدرت زیادی در این جامعه theocratic دارد
[ترجمه گوگل]کست کشیش دارای قدرت قابل توجهی در این جامعه سست و تضعیف شده است