زمان گذشته ی: freeze، زمان ماضی فعل freeze ی زد، منجمد شد
froze
زمان گذشته ی: freeze، زمان ماضی فعل freeze ی زد، منجمد شد
انگلیسی به فارسی
زمان گذشته ساده فعل Freeze
مسدود شده، ثابت کردن، منجمد شدن، یخ بستن، فلج کردن، سرمازدن، برجای خشک شدن، بی اندازه سرد کردن، غیر قابل حرکت ساختن، سرمازده کردن
انگلیسی به انگلیسی
( verb )
• : تعریف: past tense of freeze.
• froze is the past tense of freeze.
Infinitive: freeze, Past Participle: frozen
جملات نمونه
1. i froze the rest of the fish
بقیه ی گوشت ماهی را گذاشتیم یخ بزند.
2. i froze with terror
از ترس خشکم زد.
3. the water pipe froze
لوله ی آب یخ زد.
4. The clothes froze solid on the washing-line.
[ترجمه ترگمان]لباس ها در خط شستشو محکم شده بودند
[ترجمه گوگل]لباس ها در خط شستشوی جامد را خنثی کردند
[ترجمه گوگل]لباس ها در خط شستشوی جامد را خنثی کردند
5. The girls froze him off when he wanted to join the party.
[ترجمه ترگمان]دخترا وقتی می خواست به مهمونی بیاد، اونو منجمد کردن
[ترجمه گوگل]دخترها وقتی او می خواست به حزب بپیوندد، او را خاموش کرد
[ترجمه گوگل]دخترها وقتی او می خواست به حزب بپیوندد، او را خاموش کرد
6. A sudden terrible shriek froze the passenger to the spot.
[ترجمه ترگمان]فریادی هولناک در کنار مسافر سر جایش خشک شد
[ترجمه گوگل]ناگهان ناگهان وحشتناک، مسافر را به نقطه خاموش کرد
[ترجمه گوگل]ناگهان ناگهان وحشتناک، مسافر را به نقطه خاموش کرد
7. He either suffocated, or froze to death.
[ترجمه ترگمان]یا خفه می شد یا از سرما یخ می زد
[ترجمه گوگل]او یا خفه می شود یا به مرگ محکم می شود
[ترجمه گوگل]او یا خفه می شود یا به مرگ محکم می شود
8. Two of them froze to death.
[ترجمه ترگمان]دو نفر از آن ها سر حد مرگ خشک شدند
[ترجمه گوگل]دو نفر از آنها به مرگ محکوم شدند
[ترجمه گوگل]دو نفر از آنها به مرگ محکوم شدند
9. He was so surprised he froze to the spot.
[ترجمه ترگمان]خیلی تعجب کرد که سر جایش خشکش زد
[ترجمه گوگل]او خیلی شگفت زده شده بود که به نقطه یخ زده بود
[ترجمه گوگل]او خیلی شگفت زده شده بود که به نقطه یخ زده بود
10. Ellen froze with terror at the frightful sight.
[ترجمه ترگمان]الن با وحشت از دیدن آن منظره وحشتناک خشکش زد
[ترجمه گوگل]الن با ترس در دیدگاه ترسناک خیره شد
[ترجمه گوگل]الن با ترس در دیدگاه ترسناک خیره شد
11. He froze while waiting for the bus during the snowstorm.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که منتظر اتوبوس در طی طوفان برف بود، خشکش زد
[ترجمه گوگل]او در حالی که منتظر اتوبوس بود در هنگام بارش برف خنک شد
[ترجمه گوگل]او در حالی که منتظر اتوبوس بود در هنگام بارش برف خنک شد
12. What if it rained and then froze all through those months?
[ترجمه ترگمان]چه می شد اگر باران باریده و تمام آن ماه ها یخ زده بود؟
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی می افتد اگر باران می آید و سپس همه ی ماه ها را فرو می کند؟
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی می افتد اگر باران می آید و سپس همه ی ماه ها را فرو می کند؟
13. Two men froze to death/were frozen to death on the mountain.
[ترجمه ترگمان]دو مرد در برابر مرگ یخ زده بودند \/ بر روی کوه یخ زده بودند
[ترجمه گوگل]دو مرد به مرگ محکوم شدند / در کوه منجمد شدند
[ترجمه گوگل]دو مرد به مرگ محکوم شدند / در کوه منجمد شدند
14. The startled boy froze for an instant, then fled.
[ترجمه ترگمان]پسر بهت زده لحظه ای خشکش زد و بعد فرار کرد
[ترجمه گوگل]پسر شگفت انگیز برای یک لحظه خاموش شد و سپس فرار کرد
[ترجمه گوگل]پسر شگفت انگیز برای یک لحظه خاموش شد و سپس فرار کرد
15. The smile froze on her face.
[ترجمه ترگمان]لبخند بر چهره اش منجمد شد
[ترجمه گوگل]لبخند روی صورتش فرو بست
[ترجمه گوگل]لبخند روی صورتش فرو بست
پیشنهاد کاربران
جواهرات گرون داشتن
منجمد شد
خراب شدن کامپیوتر
به معنای در جا خشک شدن از ترس هم معنی میده
مثال:
1 - The startled boy froze for an instant, then fled.
پسر مبهوت ( وحشت زده ) یک لحظه خشکش زد و سپس فرار کرد.
2 - i froze with terror
من از ترس زیاد خشکم زد
مثال:
1 - The startled boy froze for an instant, then fled.
پسر مبهوت ( وحشت زده ) یک لحظه خشکش زد و سپس فرار کرد.
2 - i froze with terror
من از ترس زیاد خشکم زد
کلمات دیگر: