کلمه جو
صفحه اصلی

curiously


ازروی کنجکاوی

انگلیسی به فارسی

کنجکاو


از روی کنجکاوی


انگلیسی به انگلیسی

• in an inquisitive manner

جملات نمونه

1. He felt curiously detached from what was going on.
[ترجمه ترگمان]با کنجکاوی از آنچه در پیش بود احساس می کرد
[ترجمه گوگل]او احساس کنجکاوی از آنچه در جریان است جدا می شود

2. His boy bent curiously to the skeleton of the buck.
[ترجمه ترگمان]پسر با کنجکاوی به اسکلت گوزن خم شد
[ترجمه گوگل]پسر او به طرز شگفت انگیزی به اسکلت گاو تبدیل شده است

3. The boy bent curiously to the skeleton of the buck.
[ترجمه ترگمان]پسر با کنجکاوی به اسکلت گوزن خم شد
[ترجمه گوگل]پسر خسته به نظر می رسد به اسکلت خرج کردن

4. Her daughter's accident had left her curiously unmoved.
[ترجمه ترگمان]تصادف دخترش با کنجکاوی او را ترک گفته بود
[ترجمه گوگل]حادثه دخترش او را به طرز غافلگیرانه از دست داده بود

5. Curiously enough, a year later exactly the same thing happened again.
[ترجمه ترگمان]عجیب بود که یک سال بعد، دقیقا همین اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی، یک سال بعد دقیقا همین اتفاق افتاد

6. The pain had receded and he felt curiously calm.
[ترجمه ترگمان]درد از بین رفته بود و او به نحو عجیبی احساس آرامش می کرد
[ترجمه گوگل]درد از بین رفته و احساس آرامش کرده است

7. She was there all day but, curiously, I didn't see her.
[ترجمه ترگمان]تمام روز را آنجا بود، اما با کنجکاوی، من او را ندیدم
[ترجمه گوگل]او تمام روز آنجا بود، اما، کنجکاو بود، او را ندیدم

8. Curiously enough he had never seen the little girl.
[ترجمه ترگمان]عجیب بود که هرگز آن دختر کوچک را ندیده بود
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی به اندازه کافی او تا به حال دختر کوچک را دیده است

9. 'Are you really an artist?' Sara asked curiously.
[ترجمه ترگمان]تو واقعا هنرمندی؟ سارا با کنجکاوی پرسید:
[ترجمه گوگل]آیا شما واقعا یک هنرمند هستید؟ سارا کنجکاوی پرسید:

10. She felt curiously unreal, as if she were in the midst of a dream.
[ترجمه ترگمان]به طرزی عجیب غیرواقعی به نظر می رسید، انگار که در میان یک رویا فرورفته باشد
[ترجمه گوگل]او احساس کنجکاوی ناخوشایند بود، مثل اینکه در میان یک رویا بود

11. She was curiously reluctant to talk about the experience.
[ترجمه ترگمان]با کنجکاوی میل داشت در مورد این تجربه حرف بزند
[ترجمه گوگل]او مشتاقانه به صحبت در مورد تجربه بود

12. He found himself in a curiously paradoxical situation.
[ترجمه ترگمان]خود را در یک وضع عجیب و غریب یافته بود
[ترجمه گوگل]او خود را در یک وضعیت عجیب و غریب پارادوکسی یافت

13. The house felt curiously empty without the children.
[ترجمه ترگمان]خانه بدون بچه ها به نحو عجیبی خالی بود
[ترجمه گوگل]خانه خالی بدون فرزند خالی بود

14. 'What have you got in there?' Felix asked curiously.
[ترجمه ترگمان]اونجا چی داری؟ فیلکس با کنجکاوی پرسید
[ترجمه گوگل]'در آنجا چکار کردی؟' فلیکس از کنجکاوی پرسید:

15. Harry was curiously silent through all this.
[ترجمه ترگمان]هری با کنجکاوی تمام این حرف ها را زد
[ترجمه گوگل]هری به طرز وحشیانه ای از طریق این همه خاموش بود

پیشنهاد کاربران

به طرز عجیبی

شگفت انگیزانه

in a manner differing from the usual or expected
with curiosity
برخلاف انتظار/ معمول
کنجکاوانه

عجیب آنکه

با کمال شگفتی

با کنجکاوی

در اقدامی عجیب، بر خلاف انتظار

عجیب، قریب
( curiously creature ) = موجود عجیب و قریب

به طرز کنجکاوی برانگیزی

به طرز عجیب وغریبی
به طرز عجیب
به طرز غیر عادی

1. Presently he released her and sitting back on his heels looked at her curiously.
در حال حاضر او را آزاد کرد و پشت پاشنه اش نشسته با کنجکاوی به او نگاه کرد.
2. it was of cedar, curiously inlaid with some darker wood.
از چوب سدر بود ، به طرز عجیبی با چوب های تیره تر منبت کاری شده بود.
3. Presently he released her and sitting back on his heels looked at her curiously.
در حال حاضر او را آزاد کرد و پشت پاشنه اش نشسته با کنجکاوی به او نگاه کرد.
4. He looked curiously at the kitchen knife and the coal hammer, which were lying on the table where she had left them.
به چاقوی آشپزخانه و پتک زغال سنگ که روی میزی که او آنها را رها کرده بود ، با کنجکاوی نگاهی انداخت.
5. it seemed as though his sensuality were curiously spiritual.
به نظر می رسید که احساسات او به طرز عحیب و غریبی معنوی است.
6. The lieutenant governor's speech was a curiously unmomentous affair, a litany of recent bills passed by the Legislature.
سخنان فرماندار ستوان یک موضوع عجیب و غریبی بود ، انبوهی از لایحه های اخیر که توسط قانونگذار تصویب شده بود.

Curiously= با کنجکاوی، به طرز عجیبی، به طرز عجیب و غریبی



کلمات دیگر: