1. the fluent style of sa'di
سبک شیوای سعدی
2. her poetry's fluent and youthful style
سبک روان و پرحرارت اشعار او
3. but he is not fluent in french
ولی در فرانسه روان نیست.
4. if you have a b. a. in english, people will assume that you are fluent in english
اگر لیسانسیه ی انگلیسی هستی مردم خواهند پنداشت که در انگلیسی روان هستی.
5. She studied eight foreign languages but is fluent in only six of them.
[ترجمه ترگمان]او هشت زبان خارجی را مطالعه کرد اما تنها در شش زبان انگلیسی مسلط است
[ترجمه گوگل]او هشت زبان خارجی را مطالعه کرد، اما تنها در شش زبان مسلط است
6. She is fluent in five languages.
[ترجمه ترگمان]او به پنج زبان مسلط است
[ترجمه گوگل]او به پنج زبان مسلط است
7. 'Can he speak German?' 'Yes, he's fluent. '
[ترجمه آیسانا] آیا او آلمانی بلد است ؟, , , , , , بله او به زبان آلمانی مسلط است
[ترجمه ترگمان]آلمانی بلد است؟ - بله، روان است
[ترجمه گوگل]او می تواند آلمانی صحبت کند؟ بله، او مسلط است '
8. She was fluent in English, French, and German.
[ترجمه ترگمان]به انگلیسی، فرانسوی و آلمانی مسلط بود
[ترجمه گوگل]او به انگلیسی، فرانسوی و آلمانی مسلط بود
9. Our tour leaders are all fluent in English.
[ترجمه ترگمان]رهبران سفر ما به زبان انگلیسی مسلط هستند
[ترجمه گوگل]رهبران تور ما همه به زبان انگلیسی مسلط هستند
10. She's fluent in French.
[ترجمه حسام] او به زبان فرانسه مسلط است
[ترجمه ترگمان]به زبان فرانسه روان است
[ترجمه گوگل]او به زبان فرانسه فرانسوی است
11. She rose with the fluent movement of an athlete.
[ترجمه ترگمان]او با حرکت روان یک ورزش کار از جا برخاست
[ترجمه گوگل]او با حرکات روانی یک ورزشکار روبرو شد
12. It happened/chanced that she spoke fluent Swahili.
[ترجمه ترگمان]اتفاقا بر حسب تصادف به زبان فرانسه حرف می زد
[ترجمه گوگل]این اتفاق افتاد / این اتفاق افتاد که وی سواحیلی را به سخره می گرفت
13. She happened/chanced to speak fluent Swahili.
[ترجمه ترگمان]اتفاقا بر حسب اتفاق به زبان فرانسه حرف می زد
[ترجمه گوگل]او اتفاق افتاده / فرانسوی به زبان سواحیلی صحبت کرد
14. The successful candidate will be fluent in French and German.
[ترجمه ترگمان]کاندیدای موفق به زبان فرانسوی و آلمانی مسلط خواهد بود
[ترجمه گوگل]نامزد موفقیت آمیز زبان فرانسه و آلمانی خواهد بود
15. It takes constant effort to become fluent in a language.
[ترجمه ترگمان]تلاش دائمی برای مسلط شدن به زبان نیاز دارد
[ترجمه گوگل]تلاش مستمر برای تبدیل شدن به یک زبان به زبان ساده است
16. She's fluent in French and English and has a working knowledge of Spanish.
[ترجمه ترگمان]او به انگلیسی و انگلیسی مسلط است و دانش عملی اسپانیایی دارد
[ترجمه گوگل]او به زبانهای فرانسوی و انگلیسی مسلط است و دارای دانش کار اسپانیایی است