(عامیانه) مجذوب یکدیگر شدن، با هم اخت شدن، از هم خوش آمدن
hit it off
(عامیانه) مجذوب یکدیگر شدن، با هم اخت شدن، از هم خوش آمدن
انگلیسی به انگلیسی
• get along well, be compatible for one another
جملات نمونه
1. These children hit it off well in the kindergarten.
[ترجمه علی ماشا اله زاده] این بچه ها خوب با هم اخت شدند در مهد کودک
[ترجمه ترگمان]این کودکان در مهد کودک به آن ضربه می زنند[ترجمه گوگل]این بچه ها در مهد کودک به خوبی کار می کنند
2. I didn't really hit it off with his friends.
[ترجمه علی ماشا اله زاده] من واقعا اخت نشدم با دوستاش
[ترجمه ترگمان]من واقعا با دوستاش تصادف نکردم[ترجمه گوگل]من واقعا با دوستانم برخورد نکردم
3. They hit it off straight away, Daddy and Walter.
[ترجمه علی ماشا اله زاده] آنها سریع اخت شدند، دید و والتر
[ترجمه ترگمان] \"اونا مستقیم انداختنش بیرون، بابا و\" والتر[ترجمه گوگل]آنها بلافاصله پس از آن، پدر و والتر، به آن ضربه زدند
4. We hit it off straight away.
[ترجمه ترگمان] مستقیم زدیم کنار
[ترجمه گوگل]ما آن را به سرعت از بین می بریم
[ترجمه گوگل]ما آن را به سرعت از بین می بریم
5. I knew you'd hit it off with Mike.
[ترجمه ترگمان]می دانستم که با مایک به آن ضربه زدی
[ترجمه گوگل]می دانستم که شما با مایک برخورد کردید
[ترجمه گوگل]می دانستم که شما با مایک برخورد کردید
6. Jake and Sue hit it off immediately.
[ترجمه ترگمان]جیک و سو فورا به آن ضربه زدند
[ترجمه گوگل]جیک و سو فورا آن را خاموش کردند
[ترجمه گوگل]جیک و سو فورا آن را خاموش کردند
7. These foreign students hit it off with the natives.
[ترجمه ترگمان]این دانشجویان خارجی با بومیان آن را قطع کردند
[ترجمه گوگل]این دانشجویان خارجی با بومیان آن را خاموش کردند
[ترجمه گوگل]این دانشجویان خارجی با بومیان آن را خاموش کردند
8. The two Celts hit it off immediately and their melting pot of country and house was first put on to stew.
[ترجمه ترگمان]دو سلتهای Celts فورا به آن حمله کردند و دیگ ذوب آن کشور و خانه اولین بار بر روی تاس گذاشتند
[ترجمه گوگل]دو سلتس آن را فورا از بین بردند و اولین قوری که از کشور و خانه برای ذوب کردن خود استفاده می کردند، بود
[ترجمه گوگل]دو سلتس آن را فورا از بین بردند و اولین قوری که از کشور و خانه برای ذوب کردن خود استفاده می کردند، بود
9. Billie had joined Lily and they had obviously hit it off.
[ترجمه ترگمان]بیلی به \"لی لی\" ملحق شده و واضحه که اونا هم اینو زده بودن
[ترجمه گوگل]بیلی به لیلی پیوست و آنها به وضوح آن را شکستند
[ترجمه گوگل]بیلی به لیلی پیوست و آنها به وضوح آن را شکستند
10. They hit it off from the first.
[ترجمه فاطیما] انها باهم به سرعت دوست شدند از همان اول
[ترجمه ترگمان] اول از اول شروع کردن[ترجمه گوگل]آنها آن را از اول شروع کردند
11. Ally's jealous that Matt and Ceara hit it off.
[ترجمه ترگمان]الی حسودی میکنه که \"مت\" و \"مت\" با هم دعوا کردن
[ترجمه گوگل]آلیس حسود است که مات و سارا آن را خاموش کردند
[ترجمه گوگل]آلیس حسود است که مات و سارا آن را خاموش کردند
12. Knowing both of them, I knew they would hit it off when they got to know one another better.
[ترجمه ترگمان]با شناختی که از هر دو آن ها داشتم، می دانستم که وقتی یکی دیگر بهتر یکدیگر را می شناسند به آن ضربه می زنند
[ترجمه گوگل]دانستن هر دو آنها، من می دانستم که آنها می توانند آن را از بین ببرند، زمانی که آنها بهتر بدانند
[ترجمه گوگل]دانستن هر دو آنها، من می دانستم که آنها می توانند آن را از بین ببرند، زمانی که آنها بهتر بدانند
13. Glad you and Edward have hit it off.
[ترجمه ترگمان]خوشحالم که تو و ادوارد به هم زدید
[ترجمه گوگل]خوشحالم که شما و ادوارد آن را خاموش کرده اند
[ترجمه گوگل]خوشحالم که شما و ادوارد آن را خاموش کرده اند
14. She and I hit it off immediately.
[ترجمه ترگمان]او و من فورا به آن ضربه می زنیم
[ترجمه گوگل]او و من بلافاصله آن را خاموش کردند
[ترجمه گوگل]او و من بلافاصله آن را خاموش کردند
پیشنهاد کاربران
با یکدیگر گرم گرفتن، دوست شدن
با هم بر خوردن ، با هم اجین شدن، تو دل هم رفتن مثال تا دیدمت رفتی تو دلم ، مهرت به دلم نشست ،
: ( hit it off ( with sb
inf. quickly form or have a good relationship with sb
feel a liking for
be friendly with
to get along well together
to like sb and become friendly immediately
inf. quickly form or have a good relationship with sb
feel a liking for
be friendly with
to get along well together
to like sb and become friendly immediately
از کسی خوشتان آمدن ( . I knew you’d hit it off with Mike )
مهر کسی به دل مشستن تو اولین دیدار
how was your date?
It was great! we really hit it off
قرار تون چطور بود؟ عالی بود ما واقعا از هم خوشمون اومد ( مهرمون به دل هم نشست )
how was your date?
It was great! we really hit it off
قرار تون چطور بود؟ عالی بود ما واقعا از هم خوشمون اومد ( مهرمون به دل هم نشست )
become freinds quickly
become friends quickly
Become friendly quickly
بگذار خیالت رو راحت کنم، بهت هیچ علاقه ای ندارم
Let me put your mind at rest, I don't hit it off with you
Let me put your mind at rest, I don't hit it off with you
Get along well together, as in I was so glad that our parents hit it off.
In the 17th century this phrase was put simply as hit it, the adverb off being added only in the mid - 1800s.
In the 17th century this phrase was put simply as hit it, the adverb off being added only in the mid - 1800s.
اتفاقی با هم برخورد می کنیم ( hit ) و آن رابطه صمیمی آغاز می گردد . ( it off )
to get along with someone well from the start
To have something/a lot in common means to share the same interest ( s ) or characteristic ( s ) with someone.
To have something/a lot in common means to share the same interest ( s ) or characteristic ( s ) with someone.
Last night everything went right between us and we really hit it off
Hit it off زمانی کاربرد داره که دو نفر ( جنس مخالف ) در اولین دیدارشون رابطه خوبی با هم برقرار میکنن و شرایط برای دوستی و یا ازدواج براشون فراهم میشه
I think we really hit it off with each other :
به نظرم ما از هم خوشمون میاد/خیلی به هم میایم/با همدیگه جور شدیم
I think we really hit it off with each other :
به نظرم ما از هم خوشمون میاد/خیلی به هم میایم/با همدیگه جور شدیم
وقتی دو نفر از همون اول آشنایی خوب با هم کنار میان
When two people get along well from the very moment of meeting each other
• Neda and I really hit it off since the beginning of our friendship
When two people get along well from the very moment of meeting each other
• Neda and I really hit it off since the beginning of our friendship
دو نفر با همدیگر سریع دوست شدن
click with somebody
با یک نگاه عاشق شدن
جدا نشدن از کسی و چسبیدن به آن
کلمات دیگر: