کلمه جو
صفحه اصلی

bury the hatchet


صلح کردن، دست از جنگ کشیدن

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to forget past conflicts; make peace.

• make up, end hostilities

جملات نمونه

1. Can't you two just bury the hatchet?
[ترجمه ..] شما دو تا نمی توانید صلح کنید؟ ( کدورت ها را کنار بگذارید ) ؟
[ترجمه ترگمان]شما دوتا نمیتونید تبر رو خاک کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما نمی توانید دو نفر را فقط حصار را دفن کنید؟

2. Holly McPeak and Nancy Reno hope to bury the hatchet long enough to bring home the gold.
[ترجمه ترگمان]هالی McPeak \"و\" نانسی رنو \"امید داشتن\" به اندازه کافی تبر رو دفن کنن تا طلاها رو بیارن خونه
[ترجمه گوگل]هالی McPeak و نانسی Reno امیدوارند که تاج را به اندازه کافی دفن کنند تا طلا را به خانه بیاورند

3. Expressions such as play possum, bury the hatchet and go on the warpath became common.
[ترجمه ترگمان]Expressions مثل play، تبر را خاک می کنند و در تنگنا قرار می گیرند که در تنگنا قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]عباراتی نظیر play possum، دفن زباله ها و رفتن به پیچ گوشتی معمول بود

4. All right! Let's bury the hatchet and be friends.
[ترجمه ترگمان]! خیلی خب بیا تبر رو دفن کنیم و دوست باشیم
[ترجمه گوگل]خیلی خوب! بیایید خرگوش را دفن کنیم و دوستان باشیم

5. If I were you, I'd bury the hatchet.
[ترجمه Alireza] اگر من جای تو بودم، آشتی میکردم.
[ترجمه ترگمان]اگر جای تو بودم تبر را دفن می کردم
[ترجمه گوگل]اگر من بودم، من کلاهبرداری را دفن کردم

6. Just bury the hatchet and go have a drink together!
[ترجمه ترگمان]! فقط تبر رو خاک کن و برو با هم یه نوشیدنی بخوریم
[ترجمه گوگل]فقط کلاه گیس را دفن کنید و یک نوشیدنی بکشید!

7. The two countries decided to finally bury the hatchet.
[ترجمه ترگمان]دو کشور تصمیم گرفتند تا این تبر را دفن کنند
[ترجمه گوگل]دو کشور تصمیم گرفتند تا در نهایت هک را دفن کنند

8. After not speaking to each other for years, the two brothers decided to bury the hatchet.
[ترجمه ترگمان]دو برادر پس از اینکه سال ها با یکدیگر صحبت نمی کردند، تصمیم گرفتند که تبر را دفن کنند
[ترجمه گوگل]پس از صحبت کردن با یکدیگر برای سال ها، دو برادر تصمیم گرفتند که هتک خورده را دفن کنند

9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

10. Will the time never come when we may honorably bury the hatchet?
[ترجمه ترگمان]آیا زمانی که ممکن است شرافتمندانه خود را به خاک بسپاریم، زمان نخواهد رسید؟
[ترجمه گوگل]آیا وقت آن نرسیده که ما بتوانیم به طور شگفتآور هتک حرمت را دفن کنیم؟

11. Will the time never come when we may honourably bury the hatchet?
[ترجمه ترگمان]این دفعه دیگر وقتش نیست که با نهایت افتخار تبر را به خاک بسپاریم؟
[ترجمه گوگل]آیا وقت آن نرسیده که ما بتوانیم به طور شگفتآور هتک حرمت را دفن کنیم؟

12. Mumbai-based tour operator has launched "divorce tourism" packages, designed to get spouses who have fallen out of love to bury the hatchet, the Hindustan Times reported.
[ترجمه ترگمان]روزنامه Hindustan گزارش داد که اپراتور تور مستقر در بمبئی \"بسته های\" گردشگری طلاق \" را راه اندازی کرده است که برای رسیدن به همسران برای دفن the طراحی شده است
[ترجمه گوگل]هندوستان تایمز گزارش داد که گردشگران مستقر در بمبئی بسته های گردشگری طلاق را راهاندازی کرده اند که برای به دست آوردن همسرانی که از عشق نابود شده اند برای دفن چنگال، تصمیم می گیرند

13. Today, however, after six decades apart, the present day bosses are to bury the hatchet in a highly symbolic display of reconciliation, shaking hands as part of a pioneering peace initiative.
[ترجمه ترگمان]با این حال، امروز بعد از شش دهه، روسای روز حاضر باید تبر را در نمایش نمادین نمادین آشتی دفن کنند و به عنوان بخشی از یک ابتکار صلح پیشگام دست به دست دهند
[ترجمه گوگل]امروزه، با این حال، پس از شش دهه از هم جدا شدن، رئیس جمهور امروز، حصار را در نمایش بسیار نمادین مصالحه، دست انداختن به عنوان بخشی از ابتکار عمل صلح نوین، را دفن می کند

14. A Mumbai-based tour operator has launched "divorce tourism" packages, designed to get spouses who have fallen out of love to bury the hatchet, the Hindustan Times reported.
[ترجمه ترگمان]روزنامه Hindustan گزارش داد که یک اپراتور تور مستقر در بمبئی \"بسته های گردشگری طلاق\" را راه اندازی کرده است که برای رسیدن به همسرانشان طراحی شده است
[ترجمه گوگل]هندوستان تایمز گزارش داد که یک اپراتور توریستی مستقر در بمبئی بسته های گردشگری طلاق را راه اندازی کرده است که برای به دست آوردن همسرانی که از عشق نابود شده اند، برای از بین بردن چنگال طوطی طراحی شده اند

پیشنهاد کاربران

بیا دشمنی ها را کنار بگذاریم و آشتی کنیم

کدورت ها را کنار گذاشتن - اصطلاح

دفن نفرت. آرامش برقرار کردن

صلح و آشتی برقرار کردن ، کدورت ها را کنار گذاشتن

Let's bury the hatchet بیا کدورتها رو کنار بزاریم

Stop arguing about something and be friend

To end a quarrel or conflict and become friendly
جنگ و دعوا - مشاجره را تمام کردن
و
با هم دوست شدن و به صلح رسیدن.

ختم کردن غائله

آشتی کردن

آشتی کردن
کینه هارو کنار گذاشتن


کلمات دیگر: