کلمه جو
صفحه اصلی

honk


معنی : صدای خوک یا گراز
معانی دیگر : قات قات کردن، (اتومبیل) بوق زدن، (صدای غاز) قات قات، هر صدای مشابه قات قات (مثلا صدای بوق اتومبیل)، امر، صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان

انگلیسی به فارسی

(آمریکا) صدای خوک یاگراز، صدای غاز وحشی یا بوقماشین وامثال ان


صدای بوق، صدای خوک یا گراز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the harsh, resonant sound made by a goose.

(2) تعریف: any sound resembling this, such as the sound of an automobile horn.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: honks, honking, honked
(1) تعریف: to make the sound of a honk.

(2) تعریف: to cause an automobile horn to sound.
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: honker (n.)
• : تعریف: to cause (an automobile horn) to sound.

• sound of a car horn; call of a goose
cause the horn of a car to sound, beep the horn of a car
if you honk the horn of a vehicle or if the vehicle's horn honks, it produces a short loud sound.

مترادف و متضاد

صدای خوک یا گراز (اسم)
honk

toot


Synonyms: beep, blare, blast, blow, blow the horn, sound, sound one’s horn, tootle


جملات نمونه

1. please don't honk your horn near the hospital!
لطفا در نزدیکی بیمارستان بوق نزنید!

2. He gave us a honk on his horn as he drove off.
[ترجمه محمد مهدی] او به هنگام پیاده شدن از ماشین بوق زد
[ترجمه ترگمان]وقتی داشت می رفت بوق بوق به ما داد
[ترجمه گوگل]او به هنگام خروج از او، صدای خود را به ما داد

3. Why did he honk at me?
[ترجمه ناشناس] چرا او به من بوق زد
[ترجمه Joker] او چرا برای من بوق زد؟
[ترجمه .] چرا بوق میزنی؟
[ترجمه ترگمان]چرا اون به من اشاره کرد؟
[ترجمه گوگل]چرا او به من اعتماد کرد؟

4. No need to honk the horn under such a traffic block.
[ترجمه ترگمان]لازم نیست بوق بوق بزنی
[ترجمه گوگل]بدون نیاز به شاخ کردن زیر چنین بلوک ترافیک

5. Horns honk. An angry motorist shouts.
[ترجمه ترگمان]صدای بوق بوق یه ماشین پلیس خشمگین فریاد میزنه
[ترجمه گوگل]شاخ ها فریاد موتورزای عصبانی

6. From Honk Kong comes a confusing romance about chance encounters between lovesick cops and unusual women.
[ترجمه ترگمان]از طرف کنگ فو یک داستان عاشقانه را درباره برخورد تصادفی بین پلیس های lovesick و زنان غیرعادی منتشر می کند
[ترجمه گوگل]از Honk Kong می رود عاشقانه گیج کننده در مورد برخورد شانس بین پلیس lovesick و زنان غیر معمول است

7. People always honk at me for that so I try to take the back roads.
[ترجمه ترگمان]مردم همیشه به خاطر این بوق میزنن واسه همین من سعی می کنم جاده رو برگردونم
[ترجمه گوگل]مردم همیشه به من احترام می گذارند، بنابراین سعی می کنم جاده های عقب را بگیرم

8. At midnight I could hear cars honk their horns.
[ترجمه ترگمان]نصف شب می توانستم صدای بوق اتومبیل ها را بشنوم
[ترجمه گوگل]در نیمه شب من می توانستم صدای ماشین را بشنوم که شاخ هایش را صدا می زد

9. FAW - Volkswagen Automobile Co. Ltd launched the Honk for China campaign.
[ترجمه ترگمان]شرکت FAW - فولکس واگن Co, شرکت خودروسازی honk را برای مبارزه با چین راه اندازی کرد
[ترجمه گوگل]FAW - فولکس واگن خودرو شرکت با مسئولیت محدود کمپین Honk برای چین را راه اندازی کرد

10. If you're going to sneeze and honk all night, we'll never get any sleep.
[ترجمه ترگمان]اگر قرار باشد تمام شب عطسه کنی و بوق بزنی هیچ وقت خواب نخواهیم دید
[ترجمه گوگل]اگر قصد دارید عطسه کنید و تمام شب را تعقیب کنید، هیچ وقت خواب نخواهیم برد

11. Don't honk! It's a silent zone!
[ترجمه ترگمان]! بوق نزن اینجا یک منطقه ساکت است!
[ترجمه گوگل]نمیدونم این یک منطقه خاموش است!

12. Why is a Harvard teaching future leader to honk like geese?
[ترجمه ترگمان]چرا یک رهبر آینده نگر در دانشگاه هاروارد به honk مانند غاز تبدیل شده است؟
[ترجمه گوگل]چرا یک رهبر آینده ی آموزشی هاروارد به عنوان غازها تعقیب می شود؟

13. The honk of geese can be heard.
[ترجمه ترگمان] صدای غازها میتونه شنیده بشه
[ترجمه گوگل]صدای غازها می تواند شنیده شود

14. In the distance troops of red colobus gave honk calls, and crowned monkeys made their throaty booms.
[ترجمه ترگمان]در فاصله دور، سربازان سرخی به honk تماس گرفتند و میمون های crowned به سرعت از هم جدا شدند
[ترجمه گوگل]در این فاصله نیروهای کولوبوس قرمز به تماس ها احتیاج داشتند، و میمون های تاج را رونق های گلویشان ساختند

please don't honk your horn near the hospital!

لطفاً در نزدیکی بیمارستان بوق نزنید!


پیشنهاد کاربران

sound the horn of a car

صدای بوق

sound the horn of a car/بوق زدن

sound the horn of a carصدای بوق ماشین


دستم موقع رفتن بوق زد.


بوق بوق کردن

بوق یا صدای خوک

بوق زدن

صدای خوک یا گراز

Honk means a sound of car. And Horn means an antlers or شیپور

صدای شیپور یا بوق

صدای بوق
Sound the horn of a car

بوق ( زدن ) ؛ استفراغ کردن

# He gave us a honk on his horn as he drove off
# Please don't honk your horn near the hospital
# He honked up all over the floor

بوقیدن.
بوقبوقیدن.

Sound the horn of a car
بوق زدن
صدای گراز و خوک هم میش

صدای غاز


کلمات دیگر: