(با f و l بزرگ هم می نویسند)، (امریکا) زن رئیس جمهور، زن فرماندار ایالت
first lady
(با f و l بزرگ هم می نویسند)، (امریکا) زن رئیس جمهور، زن فرماندار ایالت
انگلیسی به فارسی
بانوی اول
(با F و L بزرگ هم مینویسند) (آمریکا) زن رئیسجمهور، زن فرماندار ایالت
(با F و L بزرگ هم مینویسند) زنی که در رشتهی خود ممتاز باشد، پیشکسوت (زن)
انگلیسی به انگلیسی
• wife of the foremost leader in a country or city; well-known woman in her field
the first lady in a country or state is the wife of the president or state governor.
a woman who is referred to as the first lady of something is considered to be better than any other at the thing mentioned.
the first lady in a country or state is the wife of the president or state governor.
a woman who is referred to as the first lady of something is considered to be better than any other at the thing mentioned.
اسم ( noun )
• (1) تعریف: (often cap.) the wife or official hostess of a chief executive, esp. of the U.S. president.
• (2) تعریف: the woman foremost in a specified field, such as politics or medicine.
جملات نمونه
1. Then there is the problem of what the first lady has done or should do.
[ترجمه ترگمان]پس مشکل این است که بانوی اول چه کار کرده است و چه باید بکند
[ترجمه گوگل]سپس مشکلی است که خانم اول انجام داده یا باید انجام دهد
[ترجمه گوگل]سپس مشکلی است که خانم اول انجام داده یا باید انجام دهد
2. He also hurled other shocking words at the First Lady.
[ترجمه ترگمان]او همچنین سخنان شوکه کننده دیگری را به سمت بانوی اول پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]او همچنین کلمات تکان دهنده دیگری را در بانوی اول فریاد زد
[ترجمه گوگل]او همچنین کلمات تکان دهنده دیگری را در بانوی اول فریاد زد
3. The President and First Lady were due back in thirty-five minutes.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور و بانوی اول به مدت سی و پنج دقیقه به عقب بازگشتند
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور و بانوی اول در سی و پنج دقیقه به عقب برگشته بودند
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور و بانوی اول در سی و پنج دقیقه به عقب برگشته بودند
4. The First Lady will make an official visit to Haiti.
[ترجمه ترگمان]بانوی اول سفر رسمی خود را به هائیتی انجام خواهد داد
[ترجمه گوگل]بانوی اول یک سفر رسمی به هائیتی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]بانوی اول یک سفر رسمی به هائیتی خواهد کرد
5. The First Lady had an upcoming swing through four cities that required my urgent attention.
[ترجمه ترگمان]بانوی اول شاهد حرکت بعدی چهار شهر بود که به توجه مبرم من نیاز داشتند
[ترجمه گوگل]بانوی اول از طریق چهار شهر در حال پیشروی بود که مورد توجه فوری ما قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]بانوی اول از طریق چهار شهر در حال پیشروی بود که مورد توجه فوری ما قرار گرفتند
6. Not the First Lady because all she was concerned about was cutting waste and saving taxpayer money.
[ترجمه ترگمان]بانوی اول نبود، زیرا تنها چیزی که به آن توجه داشت، کاهش ضایعات و صرفه جویی در پول مالیات دهندگان بود
[ترجمه گوگل]نه بانوی اول، زیرا همه کسانی که نگران آن بودند، برداشتن ضایعات و صرفه جویی در هزینه مالیات دهندگان بود
[ترجمه گوگل]نه بانوی اول، زیرا همه کسانی که نگران آن بودند، برداشتن ضایعات و صرفه جویی در هزینه مالیات دهندگان بود
7. I suggested that the President and the First Lady inspect the summerhouse together.
[ترجمه ترگمان]من پیشنهاد کردم که رئیس جمهور و بانوی اول، خانه تابستانی را بررسی کنند
[ترجمه گوگل]من پیشنهاد دادم که رئیس جمهور و بانوی اول با هم به خانه تابستانی نگاه کنند
[ترجمه گوگل]من پیشنهاد دادم که رئیس جمهور و بانوی اول با هم به خانه تابستانی نگاه کنند
8. And so what if the first lady arranged to have the travel staffers fired?
[ترجمه ترگمان]خوب، اگر آن خانم اول ترتیبی داده بود که staffers را اخراج کنند، چی می شد؟
[ترجمه گوگل]و بنابراین اگر بانوی اول مرتب شده بود که کارکنان مسافر اخراج شوند؟
[ترجمه گوگل]و بنابراین اگر بانوی اول مرتب شده بود که کارکنان مسافر اخراج شوند؟
9. That El Comandante was smitten by the First Lady was immediately apparent.
[ترجمه ترگمان]بانوی اول کام لا مورد اصابت گلوله قرار گرفت بانوی اول بلافاصله معلوم شد
[ترجمه گوگل]که ال کاندانتی توسط بانوی اول کشته شد بلافاصله آشکار شد
[ترجمه گوگل]که ال کاندانتی توسط بانوی اول کشته شد بلافاصله آشکار شد
10. The first lady said teachers should be expected to undergo mid-career training and development, as lawyers and other professionals do.
[ترجمه ترگمان]بانوی اول گفت که انتظار می رود که معلمان باید تحت آموزش و توسعه قرار بگیرند، همان طور که وکلا و متخصصان دیگر این کار را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]بانوی اول گفت که انتظار می رود معلمان از طریق آموزش و توسعه حرفه ای، به عنوان وکلا و متخصصان دیگر انجام دهند
[ترجمه گوگل]بانوی اول گفت که انتظار می رود معلمان از طریق آموزش و توسعه حرفه ای، به عنوان وکلا و متخصصان دیگر انجام دهند
11. The first lady will keep out the January chill with a matching satin cape.
[ترجمه ترگمان]بانوی اول، سرمای ژانویه را با یک شنل اطلس تطبیق خواهد داد
[ترجمه گوگل]بانوی اول با تمسخر ساتن، خنک شدن ژانویه را حفظ خواهد کرد
[ترجمه گوگل]بانوی اول با تمسخر ساتن، خنک شدن ژانویه را حفظ خواهد کرد
12. The president and the first lady wore purple ribbons on their coat lapels.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور و بانوی اول، نوارهای صورتی رنگی روی یقه کتش داشتند
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور و بانوی اول روی روبانهای بنفش روی لکه های کت خود پوشیدند
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور و بانوی اول روی روبانهای بنفش روی لکه های کت خود پوشیدند
13. He and the first lady then met privately with individual family members.
[ترجمه ترگمان]او و بانوی اول به طور خصوصی با اعضای خانواده خود ملاقات کردند
[ترجمه گوگل]او و بانوی اول پس از آن به طور خصوصی با اعضای خانواده شخصی ملاقات کردند
[ترجمه گوگل]او و بانوی اول پس از آن به طور خصوصی با اعضای خانواده شخصی ملاقات کردند
14. The First Lady was also a highly educated woman.
[ترجمه ترگمان]بانوی اول نیز زن بسیار تحصیل کرده بود
[ترجمه گوگل]بانوی اول نیز یک زن بسیار تحصیلکرده بود
[ترجمه گوگل]بانوی اول نیز یک زن بسیار تحصیلکرده بود
پیشنهاد کاربران
بانوی اول یک سرزمین، ملکه
The expert or the best
کلمات دیگر: