کلمه جو
صفحه اصلی

alive and kicking


زنده و سرحال، سر و مر و گنده

انگلیسی به انگلیسی

• alive and well, living and breathing, alive

جملات نمونه

1. The salmon was alive and kicking when it was dragged out of the river.
[ترجمه میثاق] وقتی ماهی از رودخانه بیرون کشیده شد سر و مور و گنده بود
[ترجمه ترگمان]ماهی آزاد زنده بود و وقتی از رودخانه بیرون کشیده می شد، لگد می زد
[ترجمه گوگل]ماهی قزل آلا زنده بود و هنگام خروج از رودخانه لگد زد

2. The sport is still very much alive and kicking in this country.
[ترجمه ترگمان]این ورزش هنوز زنده است و در این کشور بازی می کند
[ترجمه گوگل]این ورزش هنوز بسیار زنده است و لقب در این کشور است

3. My mother is still alive and kicking.
[ترجمه سمیرا] مادر من هنوز سرحال و قبرق است.
[ترجمه ترگمان]مادرم هنوز زنده است و لگد می زند
[ترجمه گوگل]مادر من هنوز زنده است و لگد زده است

4. You'll be glad to hear that Bill is alive and kicking.
[ترجمه میثاق] ازینکه که بیل زنده و سرحاله خوشحال خواهید شد
[ترجمه ترگمان]از شنیدن این خبر خوشحال خواهی شد که بیل زنده است و لگد می زند
[ترجمه گوگل]شما خوشحال خواهید شد که بیل زنده و لگد زده باشد

5. Traditional jazz is still alive and kicking in New Orleans.
[ترجمه ترگمان]جاز سنتی هنوز زنده و در نیواورلئان بازی می کند
[ترجمه گوگل]جاز سنتی هنوز زنده است و در نیواورلئان لگد زده است

6. My grandmother is very much alive and kicking.
[ترجمه ترگمان]مادربزرگم هنوز زنده است و لگد می زند
[ترجمه گوگل]مادر بزرگ من زنده است و لگد زدن دارد

7. But the sport is still very much alive and kicking in this country.
[ترجمه ترگمان]اما این ورزش هنوز زنده است و در این کشور بازی می کند
[ترجمه گوگل]اما ورزش هنوز بسیار زنده است و لقب در این کشور است

8. He is very much alive and kicking, strongly represented in the intertestamental literature, the New Testament and human experience.
[ترجمه ترگمان]او بسیار زنده و فعال است، به شدت در ادبیات intertestamental، عهد جدید و تجربه انسانی نمایش داده می شود
[ترجمه گوگل]او بسیار زنده و لگد زده است، که به شدت در ادبیات تعاملی، عهدجدید و تجربیات انسانی حضور دارد

9. Keeping the ball alive and kicking.
[ترجمه ترگمان]توپ رو زنده نگه داشتن و لگد می زنن
[ترجمه گوگل]نگه داشتن توپ زنده و لگد زدن

10. The sports bar is alive and kicking Downtown, and they give Monday Night Football a special place on the mantle.
[ترجمه ترگمان]نوار ورزشی زنده و لگد زدن به مرکز شهر است و آن ها دوشنبه را به عنوان جایگاه ویژه ای در زیر پوشش قرار می دهند
[ترجمه گوگل]این ورزشگاه زنده است و مرکز شهر را لگد می زند و روز دوشنبه شب فوتبال ویژه ای را در گوشته می گذارند

11. For one thing, it was now very much alive and kicking, a sensation which she found both distressing and uncomfortable.
[ترجمه ترگمان]برای یک چیز، حالا خیلی زنده و در حال لگد زدن بود، احساسی که هردوی آن ها را ناراحت و ناراحت می کرد
[ترجمه گوگل]برای یک چیز، در حال حاضر بسیار زنده بود و لگد زدن، احساساتی که او هر دو ناراحت کننده و ناراحت کننده بود

12. The beast was still very much alive and kicking.
[ترجمه ترگمان]جانور هنوز زنده بود و لگد می زد
[ترجمه گوگل]جانور هنوز زنده بود و لگد زدن

13. Other people, alive and kicking.
[ترجمه ترگمان]دیگران زنده و در حال لگد زدن بودند
[ترجمه گوگل]افراد دیگر، زنده و لگد زدن

14. The worms are still alive and kicking.
[ترجمه ترگمان]کرم ها هنوز زنده هستند و لگد می زنند
[ترجمه گوگل]کرم ها هنوز زنده هستند و لگد زدن دارند

15. The carp were alive and kicking when they were dragged out of the river.
[ترجمه ترگمان]ماهی های کپور هنوز زنده بودند و وقتی آن ها را از رودخانه بیرون کشیدند، زنده و در حال لگد زدن بودند
[ترجمه گوگل]هنگام خروج از رودخانه کپور زنده و لگد زدن بود

پیشنهاد کاربران

سرحال و قبراق

سالم و سلامت

سر و مر و گنده

زنده و لگد زدن 😆😆


کلمات دیگر: