کلمه جو
صفحه اصلی

pertinence


معنی : شایستگی، وابستگی، اقتضاء، دخل
معانی دیگر : ربط، رابطه، وابستگی (pertinancy هم می گویند)، مناسبت، موقعیت

انگلیسی به فارسی

( pertinency ) ربط، وابستگی، دخل، مناسبت، موقعیت،شایستگی، اقتضا


مناسب بودن، شایستگی، وابستگی، دخل، اقتضاء


انگلیسی به انگلیسی

• connection, relation; fittingness, appropriateness; relevance

مترادف و متضاد

شایستگی (اسم)
ability, sufficiency, competency, competence, merit, suitability, worthiness, aptitude, desert, acceptability, adequacy, pertinence, pertinency, aptness, decency, eligibility

وابستگی (اسم)
affinity, connection, attachment, association, dependence, dependency, coherence, coherency, affiliation, interdependence, vassalage, pertinence, pertinency, relation, relationship, contiguity, kindred, connexion, interdependency

اقتضاء (اسم)
appropriateness, expedience, expediency, felicity, pertinence, pertinency

دخل (اسم)
income, earnings, pertinence, pertinency

جملات نمونه

1. Objective: To study the pertinence of administration dosage and paregoric action of mongolian patent medicine Ga-Ri-Di-5 to mouse.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه مناسب بودن دوز و کار دولت و عمل paregoric در رشته پزشکی انحصاری مغول - Ga - دی - ۵ به موش
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه موردی از دوز مصرفی و عمل جراحی طب سنتی گیاه دارویی مغولستان Ga-Ri-Di-5 به ماوس

2. I do not see the pertinence of most of this material.
[ترجمه ترگمان]من مناسب بودن بیشتر این مواد را نمی بینم
[ترجمه گوگل]من اهمیت بسیاری از این مواد را نمی بینم

3. The paper brings forward pertinence control measures for the main stage risk and the transmission risk.
[ترجمه ترگمان]این مقاله اقدامات کنترلی مناسب برای ریسک مرحله اصلی و خطر انتقال را به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]این مقاله اقدامات کنترل پیشگیرانه را برای خطر اصلی و خطر انتقال انتقال می دهد

4. Of course, methods and principles of moderateness, pertinence and objectivity should be paid attention to when we use this teaching style.
[ترجمه ترگمان]البته، روش ها و اصول of، مناسب بودن و بی طرفی باید به زمانی که از این سبک آموزشی استفاده می کنیم توجه شود
[ترجمه گوگل]البته، وقتی که ما از این سبک آموزشی استفاده می کنیم، باید روش ها و اصول متوسط ​​بودن، مناسب بودن و عینی بودن را مورد توجه قرار دهیم

5. This paper discusses the pertinence between information disclosure of environmental expenditure and special industrial company's value.
[ترجمه ترگمان]این مقاله، رابطه بین افشای اطلاعات مخارج محیطی و ارزش شرکت صنعتی خاص را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله در مورد تناسب بین افشای اطلاعات هزینه های زیست محیطی و ارزش ویژه شرکت صنعتی بحث می کند

6. We clarify that PISM make use of the pertinence of the noise and its digital character to eliminate the noise. We begin to know the relation between PISM and Shannon principle.
[ترجمه ترگمان]ما روشن می کنیم که PISM از the سر و صدا استفاده می کنند و شخصیت دیجیتالی آن تا سر و صدا را از بین ببرد آغاز رابطه بین PISM و Shannon را شروع می کنیم
[ترجمه گوگل]ما روشن می کنیم که PISM از قابلیت نویز و شخصیت دیجیتال خود برای از بین بردن نویز استفاده می کند ما شروع به شناخت رابطه بین PISM و اصل شانون می کنیم

7. The circuit has the characteristics of strong pertinence, complete test result and simple circuit realization.
[ترجمه ترگمان]این مدار دارای ویژگی های مناسب، نتیجه آزمون کامل و درک مدار ساده است
[ترجمه گوگل]این مدار دارای ویژگی های قوی، نتیجه تست کامل و تحقق مدار ساده است

8. This article strives to reinforce the pertinence and feasibility by integrating theory with practice.
[ترجمه ترگمان]این مقاله تلاش می کند که مناسب بودن و امکان پذیر بودن را با ادغام تیوری با عمل تقویت کند
[ترجمه گوگل]این مقاله با تطبیق تئوری با عمل تلاش می کند تا مناسب و امکان پذیر بودن را تقویت کند

9. NS is economic, convenient, pertinence and repetitive in computer network teaching and experiment.
[ترجمه ترگمان]NS، اقتصادی، مناسب، مناسب، و تکراری در آموزش و تجربه شبکه کامپیوتری است
[ترجمه گوگل]NS در زمینه تدریس و آزمایش شبکه های کامپیوتری اقتصادی، راحت، مناسب و تکراری است

10. Before the pertinence rehabilitation nursing and one year later. We used the NOSIE for comment analysis.
[ترجمه ترگمان]قبل از مناسب کردن آسایشگاه و یک سال بعد ما از the برای تحلیل کامنت استفاده کردیم
[ترجمه گوگل]قبل از پرستاری توانبخشی مناسب و یک سال بعد ما برای تجزیه و تحلیل نظر NOSIE استفاده کردیم

11. The stress of teaching lies in pertinence, flexibleness, for manipulation and utility.
[ترجمه ترگمان]استرس تدریس عبارت است از مناسب بودن، flexibleness، برای دستکاری و کاربرد
[ترجمه گوگل]استرس آموزش در مناسب بودن، انعطاف پذیری، دستکاری و سودمند بودن دروغ است

12. To strengthen the pertinence of the training is essential for improving training effects.
[ترجمه ترگمان]تقویت مناسب برای آموزش برای بهبود اثرات آموزشی ضروری است
[ترجمه گوگل]تقویت مناسب تمرین برای بهبود اثرات آموزش ضروری است

13. We have also seen that these collectivities have a considerable pertinence within popular ideology.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین دیده ایم که این collectivities، رابطه قابل توجهی با ایدئولوژی عمومی دارند
[ترجمه گوگل]ما همچنین شاهد بوده ایم که این گروه ها در ایدئولوژی های محبوب قابل توجه هستند

14. Objective To explore the reason of effect of vomiting occurrence during children's eye muscle operation and put forward pertinence nursing.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی علت و معلول وقوع استفراغ در طول عملیات ماهیچه چشم کودکان و ارائه مناسب برای پرستاری
[ترجمه گوگل]هدف: به منظور بررسی اثر بروز استفراغ در عضلات چشم کودکان و تعیین اهمیت پرستاری

پیشنهاد کاربران

تناسب


کلمات دیگر: