اسلامی کردن، مسلمان کردن، صورت اسلامی دادن به، بصورت اسلامی در اوردن
islamize
اسلامی کردن، مسلمان کردن، صورت اسلامی دادن به، بصورت اسلامی در اوردن
انگلیسی به فارسی
اسلامی کردن، بصورت اسلامی در اوردن، صورت اسلامی دادن به
بصورت اسلامی در آوردن، صورت اسلامی دادن به
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: Islamizing, Islamized
مشتقات: Islamization (n.)
حالات: Islamizing, Islamized
مشتقات: Islamization (n.)
• : تعریف: to convert to, or come to bring into conformity with, Islam.
• convert to islam; make islamic; cause to conform to islamic law (also islamise)
جملات نمونه
the conquest and Islamization of Iran in the seventh century
تسخیر و اسلامی کردن ایران در سدهی هفتم میلادی
پیشنهاد کاربران
اسلامینیدن.
کلمات دیگر: