کف خیابان ( = بین مردم، بین مردم عادی {مردم و عادی و در گیر و تحت تاثیر چیزی که مدنظر است} )
on the ground
پیشنهاد کاربران
. E. g
Shops which will deliver goods are thin on the ground these days
Cambridge Dictionary@
Shops which will deliver goods are thin on the ground these days
Cambridge Dictionary@
مسئله اینجاست که
در واقع
در حقیقت
از نزدیک
اگر از نزدیک بنگریم
On the ground, however, hospitality actors com - mitting themselves to sustainability thinking often prioritize investing financial resources in environmental management rather than in people:
اما مسئله اینجاست که متولیان حیطه مهمانداری که خود را پایبند به تفکر پایداری می دانند اغلب منابع مالی خود را به جای اینکه صرف مردم کنند، صرف مدیریت زیست محیطی می نمایند.
در واقع
در حقیقت
از نزدیک
اگر از نزدیک بنگریم
On the ground, however, hospitality actors com - mitting themselves to sustainability thinking often prioritize investing financial resources in environmental management rather than in people:
اما مسئله اینجاست که متولیان حیطه مهمانداری که خود را پایبند به تفکر پایداری می دانند اغلب منابع مالی خود را به جای اینکه صرف مردم کنند، صرف مدیریت زیست محیطی می نمایند.
در میدان بودن، در صحنه بودن، دربین مردم بودن ( خصوصا برای تهیه ی گزارش یا خبر )
به دلیل اینکه
میدانی
اینجا در اینجا تو این موقعیتin a place or situation where sth important is happening
in a place where real, practical work is done
در صحنه ی عمل
در صحنه ی واقعیت
در میدان عمل
"the troops on the ground are cynical"
در صحنه ی عمل
در صحنه ی واقعیت
در میدان عمل
"the troops on the ground are cynical"
میدانی، مثلاً تحقیق میدانی
عملا
در واقع، در واقعیت، در عمل، عملا، در میدان عمل
آنچه در واقیعت به وقوع می پیوندد
In reality
Facts on the ground
Realities on the ground
آنچه در واقیعت به وقوع می پیوندد
In reality
Facts on the ground
Realities on the ground
conditions on the ground : شرایط موجود
در محل کار، در محیط کار، میدانی
بین مردم , بین عموم
# Their political ideas have a lot of support on the ground
# Their political ideas have a lot of support on the ground
کلمات دیگر: